![]() شنبه 28 / 6 / 1391برچسب:ادم فضایی,ما و فرازمینی ها,مشاهده اشیا نورانی, :: 15:23 :: نويسنده : مهدی نیکخواه
علی نوروزی که همراه با یک گروه نجومی برای رصد آسمان به کاروانسرای قصربهرام در پارک ملی کویر رفته بود، این تصاویر را از شیء نورانی ناشناس بامداد امروز ثبت کرد. این مشاهدات از ساعت 5 تا 5:15 ادامه داشت. جسم پرنور سفیدرنگ در میانه تصاویر، سیاره ناهید است و ماه نیز در حال طلوع از افق است که به خاطر غبار موجود، سرخرنگ ثبت شده است. الگوی مخروطی شکل اولیه این پدیده که طی چند دقیقه به حالت کشیده درآمده و حرکت همزمان و موازی جسم نورانی نقطهای در فاصله نزدیک از ابر، احتمال ارتباط این پدیده نورانی با موشک پرتابگر و رها شدن محموله آن را تقویت میکند. دلیل روشنی این ابر نیز زاویه آن نسبت به ناظر و خورشید است که وضعیت بازتاب مناسبی را فراهم آورده است.
شایان ذکر است که از نیمهشب گذشته تا بامداد امروز، تنها یک گزارش رسمی بر پرتاب موشک منتشر شده که مربوط به پرتاب یک ماهواره جاسوسی فوقسری ایالات متحده و 11 ریزماهواره علمی دیگر به کمک یک فروند موشک اطلس 5 است که ساعت 2:09 بامداد جمعه 24 شهریور به وقتی ایران (ساعت 21:39 روز 13 سپتامبر 2012 به وقت جهانی) از ایالات متحده پرتاب شده است. منبع: http://www.khabaronline.ir پ . ن : از نظر فاصله زمانی و مکانی به نظر نمی رسد که این شی ناشناس مربوط به ماهواره امریکا باشد. ![]() سه شنبه 26 / 6 / 1391برچسب:رد پای فرازمینی ها در ایران /سنگ نگاره های «تیمره»,رد پای فرازمینی ها در ایران,فرازمینی ها در ایران, :: 17:59 :: نويسنده :
رد پای فرازمینی ها در ایران /سنگ نگاره های «تیمره» مقایسه انسان هایی با لباس هایی سراندرپا با سرهایی بزرگ که شبیه به ماسک های فضانوردان می ماند با نقش یک انسان معمولی. مواجه شدن با چنین نقش و نگارهایی عجیب و غریب، به انسان های امروزی این پیام را می دهد که دل مشغولی بشر نسبت به موجودات فرا زمینی فقط منحصر به عصر حاضر نبوده ، بلکه از زمان هایی بسیار کهن (هزاره های ماقبل تاریخ) دردورانی که انسان ها حتی تیزکردن سنگ را برای شکار نمی دانسته اند ، نقش های اسرار آمیزی از آنها بر جای مانده است که بعضاً انسان های امروزی هم از درک و فهم آنها عاجز و متحیرند. نقش انسان هایی با ظواهری ملبس و شبیه به فضانوردان امروزی که شکل گام برداشتن های آنها در نقوش نیزهمگون به انسان معمولی نمی ماند، سرهایی بزرگ و تنه هایی کلفت و پاهایی ظاهراً کوتاه. درصورتی که اکثر نقوش انسان های دیگر که بربوم های سنگی حک شده اند، اغلب بدون لباس و درحالت هایی شبیه چندین خط ساده به هم چسبیده هستند که اکثراً مشغول کاری خاص همچون : شکار ، اجرای رقص های آیینی یا کارکرد هایی شبیه به شرایط زندگی محیطی وطبیعی خود هستند. در اسطوره های کهن ملل جهان نیزمباحثی در خصوص انسان های فرا زمینی سخنانی به میان آمده است . یک شئ آیرودینامیک که شباهت نزدیک به سفینه یا رهنورد های فضایی دارد . انسانی با لباسی عجیب و سری بزرگ که شباهت به لباس و کلاهخود فضانوردان دارد.
از طرف دیگر نشان ها و ظواهرنقوش طوری است که آنها نمی توانند ابزار و ادوات معمولی زندگی مردمان آن اعصار باشند ، لذا آنچه که به ذهن متبادر می شود، این است که نقوش یا به وسیله انسان های معمولی آن دوران براساس دیده ها یا شنیده هاشان صورت گرفته یا اینکه این نقوش و علایم توسط انسان هایی از کراتی دیگر با تمدن های موازی به وجود آمده اند. نقوش وعلایم از دو زاویه قابل تعمق و بررسی است: الف – وجود نقوش انسان هایی با لباس هایی ظاهراً سراندر پا و یک پارچه که بیشتر به لباس فضانوردان امروزی شباهت دارند. ب- وجود نقوش اشیا و ابزار هایی شبیه سفینه ها و ره نوردهای فضایی امروزی( اجسامی که دارای پایه هایی در زیر ، اغلب نوک تیز و آیرودینامیک) به تعداد قابل توجه که شباهت های زیادی به هم دارند ، اگرچه با فاصله های بعید از هم و طی دوره های مختلف حکاکی شده اند. پ- وجود خطوط و علایمی که در تاریخچه پیدایش خطوط کلیه ملل جهان بدیل آنها را نمی یابیم ، بعضی از آنها زیاد تکرار شده اند و بعضی ها منحصربفردند. ت- وجود نقش های متعددی که درهزاران سال پیش حکاکی شده اند لکن از یک شباهت دقیق و ظریف نسبت به یکدیگر برخوردارند، این نقوش در قاره هایی ایجاد شده که عمر کشف بعضی از آنها از پانصد سال فراتر نمی رود و آنقدر این نقوش شبیه یک دیگرند که گویی کار یک هنرمند واحد است، در گذشته های دور هیچگاه یک انسان عادی قادر به مسافرت و کسب دانش و مهارتی شبیه به هم نبوده و طوری زندگی می کرده اند که حتی از وجود هم مطلع نبوده اند تا چه رسد به این که از طرح و سبک های نقوش یک دیگر با آن جزئیات که بحث شد، کپی برداری و تقلید کنند. برای مثال ، نمونه نقش های کشف شده در ایران (انسان بالدار درتیمره ) با نمونه های کشف شده در پارک زرد امریکا (آثاربجا مانده از دوره های کهن ) کوچکترین تفاوتی از نظر جزئیات طرح و حتی شاید پیام با هم ندارند. نقوش بزهای کوهی حکاکی شده در آریزونا ، کالیفرنیا و کلرادو امریکا آنقدر از نظر طرح ، اندازه و روح موجود در حکاکی ها با نمونه نقوش حکاکی شده درایران (تیمره ) شبیه به هم هستند که کمتر هنرمندی است که می تواند به راحتی این نقوش جادویی را ازهم تفکیک کند. جالب اینکه نماد شناسان هم موفق شده اند ، پیام های سمبلیک موجود در نقوش هم شکل سنگ نگاره ها را در نقاط مختلف دنیا مورد بررسی وتعمق قرار دهند وبدون اینکه حتی همدیگر را ببینند، از نقوش هم شکل در نقاط مختلف دنیا، به تفاسیر واحدی رسیده اند! انسان از این همه قدمت و این همه بعد مسافت از یکدیگر و پیام های مشترک، جداً دچار بهت و شگفتی می شود! همانطور وجود علایم و نشان هایی که نیاز مند داشتن تکنولوژی بسیار دقیق و پیشرفته است، جهت نماها ، گاه شمار ها cup marks صور فلکی Constellation rock art و… حیرت آور را می توان برشمرد . وجود گودی های متوالی و موازی که دقیقاً بیان گر جهات جغرافیایی هستند ، بعضاً با قطب نما برابرای می کنند. پرفسور جان براور درحال بررسی نمونه های متعددی از آنها در تیمره ، این دانش و تکنولوژی دقیق از انسان بدوی حیرت آور است!
وجودگودی های متوالی یک تا چند ردیفه : جهت نما هایی هستند که وقتی کنار آنها قطب نما قرار می دهیم، پی به دقت و راز و رمزهای موجود در آنها می بریم . اندازه آنها ازحداقل یک ردیف سه گودی تا حداکثر چهار ردیف سه تا چند گودی کوچک که در جهات مختلف : شرق وغرب ، شمال وجنوب در فواصل زیاد از یکدیگر قراردارند، به تعداد چشم گیر حکاکی شده اند. جالب اینکه در فواصل مشخص همدیگر را تایید می کنند . بیشتر این گودی های کوچک Cup Marks برروی سطوح افقی بوم های صاف حکاکی شده اند. به گمان نگارنده ایجاد آنها در زیستگاه های کهن ،نشان از یک علم پیشرفته دارد که برای پی بردن به اسرار نهفته در آنها نیاز به مطالعات گسترده ای است. همین نمونه جهت نماها درنقاط دیگر دنیاهم کشف شده اند، چه بسا درخیلی جاهای دیگر دنیاهم وجود داشته باشند که بشر موفق به کشف آنها نشده است. الف – انسان بالدارشاید نشان از آرزوی پرواز و نقوش فرشتگان برای استمداد باشد. اگر ما بپذیریم که انگیزه حکاکان از ایجاد نقوش انسان های بالداراز یک تقدس خاص پیروی کرده اند، این آثار درمکان های مقدس حک می شدند، همچون hand prints پنجه های دست که نمادی از یک کارکرد آیینی است و اغلب در محیط های مقدس ایجاد شده اند. در صورتی که انسان های بالدار اغلب در قلل کوه ها و ارتفاعات حک شده اند ، بنظر نگارنده درایران نقوش انسان های بالدارکارکردی تقدیس گونه نداشته و از رمز و راز دیگری پیروی می کنند.
ب – انسان بالدارنشان از انسان هایی است که از کرات و سیارات دیگربه زمین آمده اند.
نقوش انسان های بالدار در نقاط مختلف طی دوره ای یکسان به وجود نیامده اند، بلکه طی دوره های مختلف ایجاد شده اند. حتی بعضی از آنها با اینکه در قاره های مختلف واقع اند دارای شباهت های نزدیک به یک دیگرند. این نشان از آن دارد که در ادوار کهن مختلف نقش آفرینی ها مداومت داشته شاید حداقل تا هزارسال پیش و بعد از آن دوره ما شاهد ایجاد نقش های جدید از انسان های بالدارنیستیم. درصورتی که اگرنقوش مقدس بودند و یا آرزوی پرواز را می رساندند ، می بایست بشکلی تا دوران معاصر نیزادامه پیدا می کردند اما چنین چیزی اتفاق نیفتاده است. درصورتی که بعضی نقوش مقدس هنوز هم در خیلی جاها در ایران کارکرد خود را حفظ کرده اند.
نقوش انسان های بالدار نیز از سندهای خوبی هستند که شاید انسان هایی از کرات دیگرباتمدن های موازی و پیشرفته تر براین کره خاکی فرود آمده اند و این آثار را از خود به جا گذاشته اند تا امضا وتاییدی بر حضورخود براین کره خاکی بوده باشد. شاید در آینده آثار دیگری از آنها در غارها وحتی دفینه ها کشف شود و ذهنیت و فرضیه ای مبتنی برچنین رخدادی در گذشته های بسیارکهن این کره خاکی مسجل و قطعی شود. (این نقوش چه اثر انسان های فرا زمینی باشند چه اثر انسان های زمینی ، وجود شباهت های انکار ناپذیر درآنها، آنهم در دوقاره جدا از هم ، که انسان های حکاک شاید از وجود یک دیگر هم خبر نداشته اند ، این خود سئوال دیگری است که یافتن پاسخ آن ، سهل تر از موضوع نخست نخواهد بود!) البته این علایم و نشانه ها و نظریات مترتب برآنها مختص به سنگ نگاره های تیمره نیست بلکه در مورد سنگ نگاره های ملل دیگر و توسط دیگر محققین مطرح شده است. برای مثال: در نگاره های باستانی امریکا مربوط به دوران کهن ،پیش از کشف این قاره و به ویژه در آثار باز مانده در کشور پرو، همچنین در نقاشی های باستانی موجود در فرانسه، آفریقای شمالی، ایتالیا و استرالیا تصاویری از انسان وارگانی به چشم می خورد که سرهایشان در کلاه خودهایی مانند فضانوردان قرار دارد.هنر سنگی مردم نازکا در شمال شرقی آمریکای جنوبی حتی از این هم فراتر رفته و در میان آثار به جا مانده از این تمدن کهن مردی با لباس کامل فضایی نشان داده شده است.
«برداشتی مشابه از سنگ نگاره های 12 هزار ساله پرو همچون سنگ نگاره های تیمره « درفرهنگ عامیانه در سراسر جهان شرح و تفصیل درباره خدایانی که از آسمان به زمین فرود آمده و مهارت های لازم برای بقای بشر را به وی آموخته اند، فراوان است. در این باب همبستگی های زیادی میان داستانهای کهن عامه ملل گوناگون با مدارک جدید به چشم می خورد که گاه شگفت انگیز به نظر می رسد. دانکین از سال 1968 به بعد مشغول شرح و بسط این نظریه بوده است و وقایع شگفت انگیزی نظیر پیدایش حلقه های مزارع را که امروز نیز شاهد وقوع آن هستیم،به برون زمینیان و رفت وآمد سفاین آنها نسبت می دهد. با احترام – محمد ناصری فرد
نقش موجودی عجیب که شباهت به پری یا انسان بالدار دارد، با دنباله ای مواج و انتهای دوشاخه که شب انسان هایی با لباس های خاص و اشیایی شبیه ماشین های پرنده انسانی درحال سوار شدن بر سفینه با لباس های سراتدر پا و سرهای بزرگ . یک مجموعه خطوط درهم که شباهت به نقشه های پیچیده امروزی می نماید. وجود نماد پیچ های حلزونی برفراز بعضی کوه های مشرف به سنگ نگاره های تیمره با یک شعار جهانی ،حیرت آور است! زندگی ، کوچ ومهاجرت، قدرت ورشدو نمو . life, migration, power, growth معنی نماد فوق : زندگی ، کوچ ومهاجرت، قدرت و رشدو نمو. life, migration, power, growth ![]()
حوالی ساعت ۵ بامداد امروز جمعه ۲۴ شهریور، پدیدهای نورانی در آسمان ایران مشاهده شد. این پدیده مثلثی شکل در راستای جنوبغربی به شمالشرقی در حرکت بود و پس از کم نور شدن در روشنایی آسمان ناپدید شد. بنا به گزارشهای دریافتی خبرآنلاین از زنجان، دماوند و تهران حاکی است در حوالی ساعت ۵ صبح امروز (جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۱ مقارن با ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲) ابری درخشان و عجیب مشاهده شد که به سمت رصدگران میآمد. ناگهان این ابر حالت مخروطی به خود گرفت و به مانند مخروطی چرخان به نظر رسید. بعد از مدتی، در زیر این مخروط شیء درخشانی دیده شد که به سمت شمال شرقی به حرکت در آمد و ابر درخشان نیز با فاصله به دنبال آن به راه افتاد. رصد این ابر و شیء درخشان با استفاده از تلسکوپ نشان داد شیء درخشان که با چشم غیرمسلح به مانند یک ماهواره در حال حرکت بود، مثلثیشکل و دارای چند منبع نورانی بود. در آخر، جسم شبیه به دنبالهداری بسیار بلند شده بود که از سمت شمال شرق تا میانه آسمان ادامه داشت. نزدیکترین پرتاب موشکی تاییدشده تا این لحظه مربوط به پرتاب چند ماهواره جاسوسی ایالات متحده به وسیله یک فروند موشک اطلس۵ است که ساعت ۲:۰۹ بامداد امروز (جمعه ۱۴ سپتامبر) به وقت ایران انجام شده، لیکن ۳ ساعت اختلاف زمانی این پرتاب با زمان مشاهده پدیده نورانی، احتمال ارتباط این دو مورد را ضعیف میکند. در خردادماه امسال، پدیده نورانی مارپیچی شکلی در آسمان ایران و کشورهای خاورمیانه در ساعتهای اولیه شب، مردم را بهتزده کرد که چند ساعت پس از آن مشخص شد مربوط به آزمایش موشک بالستیک روسیه بود. عکس داخل این خبر، مربوط به همین پدیده خردادماه است. ماهیت جسم ناشناس مثلثمانندی که حوالی ساعت 5 بامداد امروز جمعه در آسمان ایران دیده شد، هنوز مشخص نیست. با این حال تصاویر ارسالی منجمان آماتور ایرانی جزئیات بیشتری را نشان میدهد. اعضای انجمن اخترشناسی شیراز که پنجشنبه شب برای رصد آسمان به ارسنجان فارس رفته بودند، پدیده نورانی بامداد امروز را مشاهده و از آن عکس گرفتند. امیر احتشامی از اعضای این گروه گزارش داد «نوک مخروط را با تلسکوپهای 10 اینچ و 8 اینچ رصد کردیم؛ اندازه ماهواره یا ماهوارهبر (یا هرچیز دیگری که بود) بسیار بزرگ بود. 75 درصد طول تصویر در چشمی 25 میلیمتر و تلسکوپها با فاصله کانونی 1200 میلیمتر». خط کمنورتر در نزدیک راس مخروط مربوط به رد ماهواره METEOR 2-20 است. به نظر میرسد که این پدیده که در ارتفاع بالایی از سطح زمین اتفاق افتاده، مربوط به یکی از ماهوارهها یا ماهوارهبرها باشد. نزدیکترین پرتاب انجامشده متعلق به پرتاب یک ماهواره فوقسری جاسوسی ایالات متحده و یازده ماهواره دیگر بود که حوالی ساعت 2:09 بامداد جمعه از ایالات متحده پرتاب شد.
آثار هنری بسیاری از تمدنهای باستانی ما وجود دارند که نزدیکی موجودات غیر زمینی را با اجداد ما نشان می دهند. اغلب این مدارک توسط نیروها و گروه هایی که قصد تحریف تاریخ انسانیت به هدف کنترل کردن زمین و انسانها را داشته اند، پنهان شده و یا از بین رفته اند. فقط درصد کمی از این مدارک بودند که پیش از آنکه دست گروه ها و افراد خاصی به آنها برسد، وجودشان فاش شده است. در بین این آثار باقیمانده، اشیاء بسیاری هستند که به تمدن مایا تعلق دارند. تمدنی که بیش از هر تمدن دیگر، مرتبط بودنشان با غیر زمینیان برای همگان آشکار است. این آثار گاهی برای ما پیامی غیر مستقیم دارند و گاهی ساده و آشکار. – مدرک دیگری از مایاها – زمان دقیق کشف این شیء دقیقا مشخص نمی باشد. این اثر به همراه چندین اثر دیگر چند ماه پیش توسط دکتر «نسیم حرمین» فیزیکدان و باستان شناس در یک سمینار معرفی شد. البته پس از اینکه ماقامات مکزیک اجازه ی انتشار خبر کشف آن را دادند. دلیل پنهان نگاه داشتن این آثار هم همانطور که گفتم، واضح و روشن بودن پیامشان است. http://www.youtube.com/watch?v=_votkehCQk4 ![]() سه شنبه 19 / 6 / 1391برچسب:صد و پنجاه عكس تائيد شده از بشقاب پرنده ها1870-2008, :: 14:24 :: نويسنده : مهدی نیکخواه
![]() عکس های ارسالی توسط خوانندگان وبسایت ufocasebook http://www.ufocasebook.com/2010/readersubmitted1.htm UFO Casebook تقریباً 30 عکس در هفته از جانب خوانندگانش دریافت میکند. بعضی از آنها اطلاعات کمی دارند و نمیشود در یک مقاله گنجانده شود. دراینجا ، ما بعضی از آنها را جهت دیدن و بررسی به اطلاع تمام خوانندگانمان میرسانیم.
اتندورن Attendorn ، آلمان ، بیست و یکم اوت 2010 فرستنده Viele Grüsse, Michael شیء فقط موقع دیدن عکس نمایان شد ، من زمانی که عکس گرفته شد چیزی ندیدم.
Torch Lake دریاچه مشعل ، میشیگان Michigan من چند شب پیش سگ خواهرم را برای پیاده روی در نزدیکی دریاچه مشعل در میشیگان شمالی برده بودم. من یک عکس از ماه گرفتم که در نزدیکی مرکز عکس قرار دارد. من نمیدانم آن چه چیزی است که در سمت راست عکس قرار دارد ، من در آن زمان آنرا ندیدم. به نظر میرسد که در پشت درختان است. پی نوشت : واقعاً با عکس گرفته شده از South Harrow در سال 2009 شباهت دارد.
Peterborough پیتربورو ، هجدهم اوت 2010 این ابر در تاریخ هجدهم اوت 2010 در ساعت شش و چهل و پنج دقیقه صبح بالای آسمان Peterborough بود. تصور میکنید آن یک شکل جالب توجه بود ؟ با احترام Trev
صربستان سال 2005 این عکس در Sokobanja در نزدیکی کوه Rtanj واقع در کشور صربستان گرفته شده است. چیزی عجیب و ناشناس در این عکس ، پشت بچه قرار دارد. یوفو اغلب در این منطقه در اطراف Rtanj دیده میشود. این شیء در دیگر عکس های گرفته شده در چند ثانیه قبل و بعد از این عکس وجود ندارد. ![]() سه شنبه 19 / 6 / 1391برچسب:يوفوها در رادار magdaleno مكزيكي ثبت شدند, :: 14:15 :: نويسنده : مهدی نیکخواه
يوفوها در رادار magdaleno مكزيكي ثبت شدند Mayor magdaleno jasso nunez در حال پرواز با هواپيماي c26a bimotor airplane بود و داشت گشت پروازهاي روزانه خود را انجام مي داد. اين هواپيما براي نظارت مراقبت و بدست آوردن اطلاعات و همين طور عكس هاي واضح برنامه ريزي شده بود و داراي سلاح هاي تهاجمي نبود . در حدود ساعت 17 يا 5:00 pm رادار هواپيماي magdaleno يك شيئ عجيب را بروي صفحه خود نشان داد . او فكر كرد كه ممكن است هواپيماي حامل دارو باشد بنابراين براي ديد بهتر شيئ به نزديك شد و نزديك مي شد شيئ نوراني در صفحه رادار با سرعت زيادي به طرف ديگر متمايل شد . Magdaleno از اينكه هويت شيئ برايش فاش شود نااميد شد اما دقايقي بعد 2 شيئ نوراني به رادار بازگشتند اما اينبار به دنبال هواپيما بودند . او نمي توانست مانوري بدهد يا تماسي با آنها برقرار كند او باورش نمي شد اما رادارها دروغ نمي گفتند . رادار 2 شيئ را درتعقيب هواپيما نشان مي داد . چند دقيقه بعد چندين شيئ ديگر در رادار ديده شدند با همان ويگي اشيائ قبلي . الان در كل 11 شيئ در رادار ثبت شده . magdaleno مي گفت او همچنان نمي توانست با آنها ارتباطي برقرار كند . اين نوعي از تكنولوژي بالايي بود كه آنها بوسيله نوراني كردن زياد خود باعث استتار مي شدند تا به خوبي در تصاوير ديده نشوند . در آن حالت magdaleno آرامش خود را حفظ كرد و بعد از چند دقيقه اشيا در رادار ناپديد شدند تا او به پايگاه برگردد و گزارش دهد . عكس واقعي است وزارت دفاع مكزيك تحقيق كاملي بروي نوارها و عكسهاي تهيه شده توسط اشعه مادون قرمز بوسيله هواپيما و صحبت هاي magdaleno انجام داد . چندين ماه ديگر نوار به وسيله وزارت دفاع در اختيار رسانه ها و عموم قرار گرفت . ![]() سه شنبه 19 / 6 / 1391برچسب:ناسا,ما و فرازمینی ها,بشقاب پرنده ها,یوفو, :: 14:9 :: نويسنده : مهدی نیکخواه
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 ( supposed to be a bird ) Orbs # ASTRONAUTS UFOs During the past decades-there are many ufo photos taken by astronauts 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 Video: UFO footage from NASA’s archives part 1 Video: UFO footage from NASA’s archives part 2 # WW2 – HITLERS UFOs WW2 -UFOs, Hitler’s ufo projects and became known as: Haunebo and Foo Fighters. Did the Nazi’s capture a UFO and attempt to replicate it? Hitler had information and knowledge to design ufos, it is said that the information was made available by aliens Project Haunebo 1 2 3 4 5 FOO Fighters 6 7 8 HAUNEBU PROJECT: Flying Discs of the Third Reich (1922-1945 and Beyond) The ‘FOO FIGHTERS’ of World War Two
# AREA 51 UFOs Area 51 (or Groom Lake) back in the late 1980’s on a back-engineering program an ‘exchange’ program with the ETs occurred in the 1970’s, which, resulted in the acquisition of nine UFOs so that their technologies could be researched. 1 2 3 NASA UFO’S and AREA 51 – AUTHENTIC ORIGINAL PHOTO’S Area 51 Bob Lazar and Element 115 Alien Technology # USA – CANADA UFOs In 1952, Avro Aircraft Ltd., a Canadian firm located at Malton near Toronto, began to develop a unique, supersonic fighter-bomber aircraft that could takeoff and land vertically, cruise at low altitudes on a cushion of air (also called ground effect) or accelerate to high speeds at higher altitudes. In 1958, when the U. S. Army and Air Force took control of the project, they named the vehicle ‘Avrocar’ and designated it the VZ-9AV (‘VZ,’ experimental vertical flight; ’9,’ ninth concept proposal; and ‘AV,’ Avro). The Avro VZ-9AV Avrocar had fill some enormous shoes. The Army strategists looked for a subsonic, all-terrain reconnaissance and troop-transport vehicle, something rugged and adaptable that could replace light observation aircraft and helicopters.
1 2 ( canada ) 3 4 5 * Reverse Engineering a UFO and The Pomare Disk Today we can reverse engineer the UFO as a design concept and catch up to the implementing technology. Reverse Engineering a UFO and The Pomare Disk * منبع: http://thetruthbehindthescenes.wordpress.com/ufos-from-alien-till-nasa-100-images/ البته عكسهاي منطقه 51 ، fake هستند. ![]() آیا بشقاب پرنده سال 55، مسافرانش را در تهران پیاده کرد؟
فرازمینیها در تهران
سید معین عمرانی| برای محققین پدیده یوفولوژی در ایران، همیشه این سوال مطرح بوده که آیا فرازمینیها در ایران نیز دیده شده اند یا این گزارشها فقط مربوط به آمریکا و کشورهای دیگر است. عدهای نیز که به این پدیده به دیده انتقاد مینگرند، این مسئله را حتی دلیلی برای انکار وجود یوفوها و حیات فرازمینی میدانند، در صورتی که مسئله ممکن است به همین سادگی باشد که چون مردم، ذهنیتی از این موجودات ندارند، آنها را موجودات غیر ارگانیک ترسناک دانسته و یا با این تفکر که انگ یا برچسبهای نا مربوط به آنها زده خواهد شد، این گونه مشاهدات را به دست فراموشی سپرده و توجهی به آنها نمیکنند. البته کسانی نیز در این بین شجاعت و شهامت کافی را داشته و تجربیات خود را با دیگران در میان گذاشته اند که در ادامه یکی از این روایات را از زبان شاهد عینی ماجرا (آقای بیات) خواهید خواند.
گزارش شاهد عینی: زمان این اتفاق اواخر شهریور سال 1355 میباشد.
محل زندگی ما از نظر محدوده شهری در شرق تهران، خیابان فرح آباد ژاله سابق (پیروزی) سه راه سلیمانیه، خیابان فرعی شمالی-جنوبی برق فیروز (شهید امیر بهمن دریاباری) و واقع در کوچه خویی بود، این کوچه در قبل از انقلاب دو اسم داشت. قسمت شرقی آن کوچه فراهانی بود که منتهی به خیابان مجاوری (شهید حسن مغانلو) میشد و قسمت غربی را کوچه خویی میگفتند که به خیابان برق فیروز راه داشت، این کوچه در حال حاضر کوچه شهید جعفر کفچی نام دارد. خیابان برق فیروز هم منتهی به خیابان سیاری (شهید برادران محبی) میگردید که به میدان بروجردی و میدان باغچه بیدی هم راه داشت. شرح خیابان و کوچهها و اسامی آنها برای این بود که ماجرای آن شب در همین محدوده اتفاق افتاد. بهر حال این طور شروع کنم که من عادت داشتم برای حمام رفتن صبح زود حتی گاهی قبل از اذان از خانه بیرون میرفتم. آن شب هم طبق معمول همیشه در حالی که هوا هنوز خیلی تاریک بود از خانه خارج شدم. ساعت حدودا 4 صبح بود. هیچکس در کوچه یا خیابان نبود. سکوت شب همه جا را فرا گرفته بود و من جز صدای پای خودم صدایی نمیشنیدم. زیاد طول نکشید که به سر کوچه رسیدم و وارد خیابان برق فیروز شدم. لازم به ذکر است که در نبش کوچه خویی واقع در خیابان برق فیروز یک مغازه خواروبار فروشی و در کنار این مغازه یک گاراژ بود. تا آنجا که یادم میآید مدت زیادی بود که یک ماشین استیشن سبز رنگ، بسیار قدیمی و به قول خودمان درب و داغان بین این مغازه و گاراژ قرار داشت. این استیشن یکی دو تا از چرخهایش حتی لاستیک هم نداشت و بقدری کثیف بود که هیچکس به آن نزدیک نمیشد. توضیح درباره این ماشین به این خاطر است که به این اتفاق ربط داشت. همانطور که گفتم بعد از اینکه از کوچه خویی بیرون آمدم و وارد خیابان برق فیروز شدم. بدون توجه از نزدیک این ماشین رد شدم، چند متر جلوتر به سر کوچه طوقانی (شهید ناجی) رسیدم. این کوچه دقیقا روبروی گاراژی بود که استیشن مذکور نزدیک آن قرار داشت. در این موقع فاصله من از جلوی کوچه طوقانی تا استیشن حدود 8 الی 10 متر بیشتر نبود. که ناگهان از پشت سر صدایی توجهم را جلب کرد. سرم را به عقب برگرداندم. صدا از داخل استیشن بود. چشمم به داخل ماشین افتاد. آنچه که داخل ماشین دیدم، بسیار عجیب و غیر قابل باور بود. من شاهد حضور دو نفر بودم که نه انسان بودند و نه حیوان و دارای ظاهری ترسناک. چند نکته مهم و برجسته در آنها بود که اگر فقط یک لحظه هم آنها را نگاه میکردی برای همیشه در خاطرت میماند. سرهای خیلی بزرگ، سر آنها نسبت به بدنشان خیلی بزرگ بود و هیچ تناسبی نداشت، بدنشان نسبت به سرشان خیلی کوچک بود. درست مثل اینکه سر یک انسان بالغ و درشت هیکل را روی بدن یک بچه بگذارند. چشمهایشان هم خیلی درشت بود آنچنان که بنظر میآمد شاید بیرون از حدقه باشد. دستهایشان باریک و لاغر بود مثل لوله، رنگ آنها آن طور که خاطرم مانده خاکستری روشن بود. قد آنها را ندیدم، چون داخل ماشین بودند و چیزی که نشان دهنده این باشد که لباس به تن دارند مشاهده نکردم. همانجا در فاصله 8 الی 10 متری آنها میخکوب شدم. آنکه سمت راست ماشین نشسته بود داشت مرا نگاه میکرد، بدون هیچ گونه حرکتی به من خیره شده بود، بهت زده شده بودم. هر دو بیحرکت چشم در چشم به هم نگاه میکردیم. یادم نمیآید چقدر زمان به همین حال گذشت یک دقیقه، دو دقیقه، بیشتر یا کمتر متوجه زمان نبودم. آن نفر دیگر که به اصطلاح طرف راننده نشسته بود. دستهایش روی فرمان بود و مرتب آن را یه این طرف و آن طرف حرکت میداد، زاویه دید من طوری بود که هر دو را تقریبا به خوبی میدیدم. خوب به خاطر دارم در تمامی مدتی که من و نفر دیگر به هم خیره شده بودیم و چشم از هم برنمیداشتیم، آنکه سمت راننده بود حتی یک بار هم به من نگاه نکرد و این طور به نظر میآمد که متوجه من نشده است.
همانطور که قبلا هم اشاره کردم نمیدانم که زمان چگونه میگذشت. بهر حال بعد از مدت زمانی که نمیدانم چقدر بود همان نفری که داشت خیره به من نگاه میکرد صورتش را به طرف نفر دیگر برگرداند و با دست چپ خود دو بار با حرکت آهسته به شانه او زد و وقتی او بیحرکت شد با حرکت سر و به حالت اشاره حضور مرا به او فهماند، دوباره همان حالت جشم در چشم شدن و خیره نگاه کردن به یکدیگر تکرار شد ولی این بار 3 نفری، باز هم باید تکرار کنم که نمیدانم چقدر زمان طول کشید. فقط یادم هست در تمام لحظات شروع تا پایان این قضایا من از شدت بهت و حیرت و ترس کاملا بیحرکت بودم و قدم از قدم بر نداشته بودم. خشک و بیحرکت ایستاده بودم. در همین حین ناگهان هر دو آنها به یکباره و درست همزمان دستهای بلند، باریک و لاغر خود را به طرفین باز کرده و روی شانه یکدیگر قرار دادند و دوباره همزمان به پایین ماشین خم شدند.
دیگر آنها را ندیدم. یکدفعه مثل کسی که از خواب پریده به خود آمدم. تنهای تنها در خیابان تاریک، مغزم کار نمیکرد. ترس شدیدی وجودم را فراگرفته بود. تصور اینکه آنها همان لحظه درب ماشین را باز میکنند و بیرون میآیند مرا بر آن داشت که فرار کنم.
فاصله من تا خانه بسیار کمتر از فاصلهای بود که برای رسیدن به حمام میبایست طی میکردم. اما جرأت اینکه از کنار آن ماشین رد شده و وارد کوچه بشوم را نداشتم. چرا که فکر میکردم حتی اگر بتوانم فاصله آنجا تا خانه را طی کنم، زمان زیادی طول میکشد که کسی بیاید و درب خانه را باز کند چون تابستان بود و همگی در پشت بام خواب بودند. بنابراین تصمیم گرفتم به طرف میدان باغچه بیدی که حمام فرد بهار در آن قرار داشت فرار کنم. به همین خاطر با سرعت شروع به دویدن به طرف خیابان سیاری (شهید برادران محبی) و میدان باغچه بیدی کردم. بخاطر دارم که در آن سالها، شبها ماشینهای سنگین از قبیل کامیون و تریلی در این میدان پارک میکردند و همیشه تعدادی سگ در زیر این ماشینها میخوابیدند. همین طور که به شدت میدویدم صدای پاهایم در خلوت شب در خیابان میپیچید و سکوت شب را میشکست. به صدای دویدن من سگهایی که در زیر کامیون خوابیده بودند، بیدار شده بودند و به صدای بلند پارس میکردند. چندتایی از آنها هم از زیر ماشین بیرون آمده بودند. ترسم دو چندان شد. حالا ترس از حمله سگها هم وجود داشت، تنها امیدم در آن موقع این بود که خدا کند حمام باز باشد. در همان حال که میدویدم از دور نگاه کردم و دیدم که چراغهای حمام خاموش بود. حمام هنوز باز نشده بود.
ترس از اینکه آن دو موجود به دنبالم بیایند و یا توسط سگها دنبال شوم و اینکه نه کسی در خیابان بود که کمکم کند و نه جایی که به آن پناه ببرم، حال بدی در من به وجود آورده بود که فقط خدا میدانست. در آن وقت تنها چیزی که نظرم را متوجه خود کرد وجود یک باجه تلفن عمومی بود. این تلفن عمومی در سر کوچهای بود که حمام در نبش آن قرار داشت. نام قدیم آن را به یاد ندارم اما در حال حاضر این کوچه، کوچه شهید حمید رضا فرجی نام دارد. با عجله به داخل باجه رفتم. در آن را بستم و در قسمت کف آن به حالت خوابیده خودم را پنهان کردم. جایی را نمیدیدم و امیدوار بودم که کسی هم مرا نبیند. در آن لحظات اگر کسی همراه من بود حتما صدای طپش قلب مرا میتوانست بشنود. همچنان ترس بود و ترس. یک ربع یا 20 دقیقه به همین صورت سپری شد، که در آن سکوت یکدفعه صدایی آشنا به گوشم رسید. این صدا چیزی نبود به جز صدای زنگ دوچرخه حسن آقا. حسن آقا مسئول باز کردن حمام بود و در کوچه و همسایگی خودمان زندگی میکرد و ما با پسران او مرتضی و مصطفی دوست و همبازی بودیم. با شنیدن صدای دوچرخه انگار دنیا را به من دادند، با خوشحالی سرم را بلند کردم. حسن آقا را سوار دوچرخه دیدم. از باجه تلفن بیرون آمدم. جلو رفتم و با او سلام علیک کردم. ولی از آن ماجرا چیزی به او نگفتم. به داخل حمام رفتم. بعد از اینکه خودم را شستم، هوا هنوز تاریک بود. همانجا داخل حمام ماندم تا هوا روشن شود و بعد از آن به خانه رفتم. صبح وقتی که همه اهل خانه برای خوردن صبحانه سر سفره نشسته بودند، برای آنها تعریف کردم که چه اتفاقی برایم افتاده، عکس العمل پدرم را به یاد ندارم. اما مادرم به تصور اینکه آنها که من دیدهام اجنه بودهاند، گفت دیگر حق نداری صبح زود به حمام بروی. خواهرم کوچکم که فقط ده سال داشت. به قول خودش آنقدر ترسیده بود که تا چند وقت بعد از آن هر وقت هوا تاریک میشد به کوچه نمیرفت. فردای همان روز روزنامههای کثیرالانتشار خبر پرواز چند بشقاب پرنده را برفراز تهران چاپ کردند. پدرم هر روز روزنامه میخرید و فردای آن روز وقتی در روزنامه خبر پرواز بشقاب پرندهها را خواندیم. به اهل خانه گفتم دیدید راست میگفتم. آنها که من دیدم آدم فضایی بودند و هنوز هم گاهی اوقات وقتی یادم میآید از کنار آن موجودات که با خلقتی دیگر بودند با فاصله شاید نیم متر رد شده بودم و روبروی یکدیگر قرار گرفته بودیم احساس خاص و خوشایندی به من دست میدهد. این ماجرا نه در اروپا و آمریکا و نه به شیوه فیلمهای هالیوودی بلکه به طور غیر قابل باوری در یکی از همین محلههای شهرمان که زندگی در آن به صورت خیلی ساده جریان داشت و دارد به وقوع پیوست.
منبع: همشهری دانستنیها
نوشته شده در مشاهده یوفو در ایران, ارتباط با موجودات فضايي, تعقیب بشقاب پرنده تهران, دیدار با موجودات فضایی, عکس های موجودات فضایی ![]() دوگون ها قبيله اي هستند که در بخش اصلی ناحیه ی «بندیاگارا» و «دوانتزا» در مالی ، در غرب آفریقا ساکن شده اند. این منطقه از سه ناحیه ی زمین شناسی تشکیل شده است:قسمت هموار،قسمت صخره ای وقسمت مسطح. در داخل این ناحیه دوگون ها که تفریبا تعداد آن ها 300000 نفر می باشد دارای متمرکزترین جمعیت هستند. به امتدادی 200 کیلومتری نواحی پرتگاهی صخره ای نام صخره های بندیاگارا را داده اند. این صخره ها که جنس آن ها ماسه سنگ می باشد از جنوب غرب تا شمال شرق به طور نا هموار و موازی به سوی رود «نیجر» می روند و در نهایی ترین ارتفاع به 600 متر می رسند. این صخره ها بستری مناسب و تماشایی را برای ساخت دهکده های دوگون ها در کنار پرتگاه به وجود آورده اند. در این مکان 700 روستای دوگون وجود دارد که بیش ترین آن ها از لحاظ جمعیت،کمتر از 500 سکنه دارد. در طول فصل گرم،دوگون ها روی بام خانه های گلی و سفالیشان دراز می کشند و «آبدوله کویو» ، یک مرد دوگون ،بالای پرتگاه بندیاگارا که مشرف بر ناحیه ی هموار بونگو است می ایستد. همچنانکه از حاصلخیزی سرزمین سنگی اطراف بندیاگارا کاسته می شود،دوگون ها برای زراعت گندم در سرزمین های هموار و حاصلخیز بونگو که پربارتر و بهتر است به جلو پیشروی می کنند. بدون هیچ تجهیزاتی و فقط با زور ماهیچه و مهارت،یک مرد دوگون صد ها متر در امتداد شیب سخت زمین صعود می کند.روستایی های «ایرلی» از طنابی که از پوست درخت «بااوباب» درست شده است برای جستجوی چلغوز کبوتر وصنایع مصنوعی «تلم» صخره های بندیاگارا را بالا می روند.چلغوز کبوتر برای تولید کود به کار می رود و کیسه ای 4 دلار به فروش می رود.صنایع تلم،مانند مجسمه های برنجی و بالش ها و زیر سری های چوبی توسط کلکسیونر های هنری غربی به قیمت های گزافی خریداری می شوند. خاستگاه دقیق دوگون ها ، مانند تمدن های کهن دیگر ، نامعین است. تمدن آن ها ، در شباهت بسیاری با آداب و رسوم تمدن باستانی «سومر» پدیدار شد.هر دوی این تمدن ها از افسانه هایی سخن می گویند که آفرینش آن ها را توسط خدایانی می داند که از آسمان توسط کشتی های فضایی آمدند و جالب تر این که می گویند آن خدایان روزی باز خواهند گشت! به علت این منابع نادقیق و نادرست تعداد بیشماری از انواع افسانه ها و روایت ها وجود دارد که نشان می دهد آن ها چگونه از سرزمین اجدادی و مادریشان به ناحیه ی بندیاگارا آمده اند. آن ها به خودشان دوگون یا «دوگوم» می گویند ، اما در ادبیات و فرهنگ قدیم به آن ها «هبه» می گفتند که به معنای غریبه یا کافر و بت پرست است. تئوری ها می گویند که قبیله و طایفه ی آن ها نسبت و نژاد مصری دارد.دوگون ها بعد به منطقه ای مهاجرت کردند که امروزه به آن لیبی گفته می شود.سپس آن ها به سوی منطقه ای در گینه یا موریتانی رفتند. حوالی سال 1490 بعد از میلاد یعنی 600 سال پیش آن ها به علت مهاجم ها و یا خشکسالی سرزمین خود را ترک گفتند و به مکان فعلی ، یعنی صخره های بندیاگارا به مرکز مالی مهاجرت کردند. باور های دینی دوگون ها مجموعه ی عظیمی است.دین دوگون ها عمدتا به پرستش اجدادیشان و ارواحی که در راه مهاجرت به صخره های بندیاگارا با آن ها روبرو می شده اند استوار است.آن ها «نومو» نامیده می شدند. سه مکتب و آئین دینی برای دوگون ها وجود دارد که عبارتند از:»آوا» –»لِبه» و «بینو». آوا: آوا آئین و مکتب مرگ است که هدف آن دوباره مرتب کردن فشار های روحی است که به وسیله ی مرگ نومو به وجود می آیند ، یک افسانه اجدادی که برای دوگون ها اهمیت زیادی دارد. پیروان آئین آوا با لباس ها و نقاب ها ی نقاشی شده و ظاهر بسیار مزین در هر دو مراسم تدفین و یادبود می رقصند. 78 نوع نقاب آئینی برای دوگون وجود دارد که پیام نمادین آن ها به ورای زیبایی ، قلمروی دین و فلسفه می رود. نخستین هدف رقص آوا ، هدایت روح متوفیان یا مردگان به سوی آخرین آرامگاهشان در قربانگاه های خانواده و تقدیس گذرگاه آن ها به سوی مقام ها و جایگاه های نیاکانشان است. مکتب لبه ، خدای زمین ، عمدتا به چرخه ی کشاورزی و قدیس اصلی آن که به آن «هوگون» می گویند بستگی دارد. هر دهکده ی دوگون یک معبد لبه دارد که محراب های آن ها ذره ای زمین ثبت شده دارد که آن ها را به سوی ادامه ی حاصلخیز کردن زمین تشویق می کند. دوگون ها باور دارند که هر شب خدایی که نام ان لبه است هر شب در قالب ماری بزرگ نزد هوگون ها می آید و پوست آن ها را برای پاک کردن و تصفیه کردن و برانگیختن آن ها می مکد. هوگون ها مسئول هستند که از پاکی و خلوص خاک محافظت کنند بنابراین مراسم کشاورزی زیاد برگزار می شود.(آن مار بزرگ استعاره و کنایه ای از DNA است.) در ده «سَنقا» پیاز ها را می کوبند و کوبیده ی آن ها به شکل توپی در می آورند که در آفتاب می خشکد.سپس آن ها را به دورترین نقطه ، به ساحل عاج برای فروش حمل می کنند که تهیه ی انواع سس ها به کار می رود. پیاز ها یکی از منابع اصلی مبادلات دوگون ها هستند که در سال 1930 توسط فرانسوی ها به دنیا شناسانده شد. محصول ارزن:زنان دوگون محصول ارزن را در دهکده ی کانی کُمبال ذخیره می کنند.ارزن یکی از محصولات حیاتی برای دوگون است.آن ها ارزن را در ماه های خرداد و تیر میکارند ، هنگام آغاز باران می کارند که در ماه مهر قابل برداشت می شود. امروزه ، یک آهنگر دوگون تکه پاره های آهن های به جا مانده از ریل های قدیمی و ماشین های از کار افتاده را بازیابی و اهنگری می کند.بنابراین ، ذره به ذره هنر جدا کردن آهن از سنگ معدن که دانش و علم کامل و زیادی می خواهد از آتش گرفته تا دما هایی مشخص متروک شد و از یاد ها رفت. یکی از آخرین ذوب کنندگی ها در سال 1995 در مالی توسط آهنگران دوگون انجام شد.این اتفاق موضوع فیلمی به نام «ایناگینا ، آخرین پناهگاه و خانه ی آهن » شد. یازده آهنگر که هنوز رمز و راز های هنر اجدادیشان را به همراه و یادگار داشتند موافقت کردند که یکی از آخرین گدازگری ها را انجام دهند.آن ها جمع شدند که ارواح اجدادشان را شاد کنند. آن ها ذغال چوب برافروختند ، یک کوره به وسیله ی زمین و کلوخ درست کردند.آخرین کوره – یا ایناگینا – که به معنای » خانه ی آهن » است با کیفیتی فوق العاده به 69 کیلوگرم آهن حیات بخشید. با این حجم آهن ، آهنگران وسایل سنتی کشاورزی ، وسایل دفاعی و جواهرات مردم دوگون را ساختند. رقص های یودیو: هنگام جشن «داما» ، روستایی های یودیو دور دو رقاص چوب به دست حلقه می زنند. رقص و صورتک ها تقلیدی از «تینگه تنگ» ، پرنده ای آبی با پاهای بلند است.رقص کنندگان قدم ها و حرکات طاقت فرسایی را هنگام بالا و پایین پریدن در جمعیت انجام می دهند.
ارواح بینو اغلب خودشان را به صورت حیوانات در برابر نسل ها و نوادگان شناخته شده یشان در می آورند و در هنگام ریخته گری یا مهاجرت پا در میانی و واسطه گری می کنند و این گونه توتم قبیله می شوند. روحانی های هر بینو از جایگاه ها و حرمهای مقدسی که اغلب نمای آنها با نگاره ها و سمبل های رمزی و نشانه ای نقاشی شده است نگهداری میکنند. قربانی های » مخلوط خون و گندم » که در برداشت محصول اول انجام میگیرد، معابد بینو به هنگام بذرپاشی زمین ها و وقتی که شفاعت اجداد ابدیشان در میان باشد ساخته میشود. دوگون ها بر این باورند که، با برگزاری چنین مراسمی، نیروی خیرخواهی از جدشان به آنها منتقل میشود. ماسک های کانانگا شامل طرح های هندسی است. این ماسک ها موجودیت اولین موجودیت انسان ها را اظهار میدارد. دوگون ها باور دارند که رقص داما پلی به درون دنیای ماوراء طبیعه خلق میکند. بدون رقص داما، فرد مرده نمیتواند به صلح دست یابد. خود-دفاعی آن ها از همبستگی اجتماعی شان، که بر پایه ی مجموعه ای از اعتقادات قوی فلسفی و دینی است می آید، قانون اساسی ای که توسط نیاکان پرستش میشود. ماسک های آیینی و جسدها برای مراسم ها استفاده میشود و این ماسک ها در غارها نگه داری می شود. دوگون ها مسلمان یا آنیمی هستند . پک توگونما، خانه ی کلمات که نشان مرکز اجتماعی مردان است، در هر کدام از دهکده های دوگون ها موجود است. سقف کوتاه که توسط حکاکی یا مجسمه سازی حمایت می شود، از بحث های تعصبی و هواخواهی که از تشنج زدایی درون جنگ می آید، جلوگیری میکند. سمبل ها و نمادهای با معنی «توگونا» را احاطه کرده است. در دشت «گوندو» ستون های «توگونا» اغلب از چوب «کایل» تراشیده و حکاکی میشوند و اغلب موضوع هایی درباره ی زایش و باروری را نمایش میدهند.تعداد زیادی از حکاکی ها از سینه ی زنان هستند. دوگون ها ضرب المثلی دارند که میگوید: » پستان دوم تنها به خدا » (با عرض پوزش این جمله ی انگلیسی معنی مشخصی برای ترجمه نداشت.مترجم.) متاسفانه ، کلکسیونرها، قسمت هایی از ستون ها که اشکال پیچیده تری را دارند، با عبور کردن افراد سالمند دهکده به یغما برده اند. این ناقص کردن ستون های حکاکی شده، امنیت آن ها را تضمین میکند. » آماگومه دلو » راهب و غیب گویی در روستای » بونگو » مراسمی را انجام میدهند، او با دیدن نشانه ها و شبکه ها در ماسه پیشگویی میکند. هنگام تاریک و روشن و گرگ و میش شدن هوا، او سوال های خود را روی ماسه برای جواب گرفتن از روباه مقدس میکشد و مینویسد. مردم دوگون باور دارند که روباه دارای قدرت های ماوراء طبیعه است. قبیله ی دوگون ممکن است سوال هایی همچون، مردی که من عاشقش هستم، او نیز مرا دوست دارد؟ یا، آیا پیشنهاد شغلی کار در کلیسا را قبول کنم یا نه؟ را از غیب گو بپرسند. هنگام صبح، غیب گو پاسخ هایی را که روباه روی ماسه برجا گذاشته است را تعبیر میکند و میگوید. روباه حتما می آید ، چون خود میداند ارزن، شیر و بادام زمینی برای او ، این حیوان مقدس در آنجا آماده شده است. واشنگتن پست – دوگون – ویکی پدیا ( انگلیسی ) نومو NOMMO - نجوم و اختر شناسی دوگون ها به علت داشتن دانش اختر شناسی و آموخته های سنتی شفاهی شان در این علم بسیارمعروف هستند ؛ اگر به هزاران سال پیش از این بازگردیم ، در مورد منظومه های ستاره ای ، پیوندی بین صورت فلکی شعرای یمانی و ایزیس ، الهه ی مصری می بینیم. تا قرون 19 و 20 میلادی ، در مورد دانش اختر شناسی دوگون ها و این که آن ها این دانش را از کجا آموخته اند اکتشافی صورت نگرفت. سنت شفاهی آن ها می گوید که «نومو» این دانش را به آن ها آموخته است. منبع اطلاعات و دانش آن ها شاید به زمان کاهنان مصر باستان برسد.در سال 1930 میلادی ، 4 کاهن دوگون ، مهم ترین و ارزشمند ترین سنت های نا گفته و در راز نگاه داشته شان را با دو انسان شناس فرانسوی ، به نام های «مارسل گریال» و «گرمین دیه ترلن» ، با 15 سال شاگردی و کارآموزی این دو فرانسوی در قبیله در میان گذاشتند. این ها افسانه های مرموز و در راز مانده ای در مورد ستاره ی شعرای یمانی (در فارسی به آن «شباهنگ» و در انگلیسی به آن “Sirius” می گویند. مترجم) که 6/8 سال نوری با زمین فاصله دارد بود.کاهنان دوگون می گویند که ستاره ی شعرای یمانی دارای ستاره ی همدمی است که از چشم انسان پوشیده و نا مرئی است.آن ها حتی اظهار می کنند که این ستاره مدار بیضوی با دوره ی گردش 50 ساله ای دارد که به دور ستاره ی شعرای یمانی می گردد که این ستاره کوچک و به طرز شگفت انگیزی سنگین است و به دور محور و قطب خود دوران می کند و می چرخد. انسان شناس ها به طور ابتدایی این معلومات را در یک مجله ی گمنام انسان شناسی منتشر کردند، زیرا آن ها قدر و اهمیت اختر شناسی و علمی این اطلاعات مهم را نمی دانستند. چیزی که آن ها نمی دانستند این بود که از سال 1844 میلادی ، اختر شناسان به این نکته مظنون شده بودند که ستاره ی شعرای یمانی همدمی دارد ، یعنی آن ها حدس زده بودند که این ستاره باید همدمی داشته باشد.هنگامی که آن ها با رصد های انجام شده پی بردند که ستاره ی شعرای یمانی در مسیر خود تلو تلو می خورد و لنگ می زند و می لرزد ، گمان آن ها به یقین و واقعیت تبدیل شد. در سال 1862 ، الوان کلارک ستاره ی همدم ستاره ی شعرای یمانی را کشف کرد که با کشف او معلوم شد که این ستاره منظومه ای دو ستاره ای است. در سال 1920 ، معلوم شد که ستاره ی همدم ستاره ی شعرای یمانی ، یعنی شعرای یمانی B ، یک ستاره ی کوتوله ی سفید است.کوتوله های سفید ستاره هایی کوچک ، متراکم و چگال اند که به طور کم نور و تاریک می درخشند.کشش جاذبه ی این ستاره ی همدم ، علت تلو تلو خوردن ستاره ی شعرای یمانی است.شعرای یمانی B از سیاره ی زمین کوچکتر است. دوگون ها نام این ستاره ی همدم را پوتولو (potolo) به معنای ستاره ی تولو ، و به معنای کوچکترین بذر- پو گذاشته اند.بذر به خلقت مربوط است و بر می گردد ؛ در این جا شاید به معنای خلقت انسان.با این اسم (بذر) آن ها کوچک بودن ستاره را توصیف می کنند.آن ها می گویند این کوچکترین چیزی است که وجود دارد.آن ها حتی ادعا می کنند که این «سنگین ترین ستاره» است و به رنگ سفید است.دوگون ها بدین گونه ستاره ی همدم ستاره ی شعرای یمانی را با سه مشخصه ی اصلی و عمده به عنوان یک کوتوله ی سفید توصیف می کنند:کوچک ، سنگین و سفید. توصیف نومو نومو ها ارواح و روان های اجدادیشانند (گاهی اوقات مربوط می شود به خدایان( که به وسیله ی قبیله ی دوگون مالی پرستش می شده اند.کلمه ی نومو از یک کلمه ی دوگونی به معنای «درست کردن یک نوشیدنی» مشتق شده است.نومو ها معمولا مخلوقاتی دو جنسه (ذوحیاتین ، خاکی و آبی.مترجم) و ماهی مانندی توصیف شده اند.هنر های بومی ، نومو ها را مخلوقاتی شبه انسانی ، با دست و پا و مانند ماهی با دم نشان می دهند. گاهی حتی به آن ها «ارباب آب» ، «آگاهی دهندگان و انگیزانندگان» و «معلمان» می گویند. خدایان ذوحیاتین (دو جنسه) نومو را می توان تک و منحصر بفرد یا گروهی از ارواح به عنوان یک کل نامید.معنی این عنوان یعنی «نومو» را میتوان «به طور مشخص فرد» و «نومو ها» را میتوان به گروهی از نومو شایسته ی اسم هایی همچون «منحصر به فرد» یا «گروهی از ارواح به عنوان یک کل» نیز هستند. اسطوره شناسی (افسانه شناسی) نومو اسطوره شناسی نومو اظهار می کند که نومو اولین مخلوقی بود که توسط خدای آسمانی ، آما ، آفریده شد.اندکی بعد از این خلقت نومو تحت تاثیر یک دگرگونی قرار گرفت و به 4 جفت دوقلو تبدیل شد.یکی از این دو قلو ها علیه نظم جهانی که توسط آما خلق شده بود،شورید.آما ،برای دوباره نظم بخشیدن به خلقتش یکی دیگر از اولاد و دودمان نومو را قربانی کرد و بدن او در سراسر جهان تجزیه و پراکنده شد.این پراکندگی بدن ، توسط دوگون ها ، به عنوان منبعی برای ازدیاد معابد بینو در سرزمین مادریشان تلقی شد ; بدین صورت که هر جا که تکه ی بدنی افتاد ، آن ها معبدی بنا کردند. در اواخر سال 1940 میلادی ، دو انسان شناس فرانسوی نامبرده ( که از سال 1931 با دوگون ها کار می کردند و به سر می بردند) ، میراث داراطلاعاتی ارزشمند و مرموز دیگری نیز شدند و آن چیزی نبود جز اسطوره شناسی مهر و موم شده و مرموز دیگری درباره ی نومو. دوگون ها به این دو انسان شناس ، باوری را گفتند که می گفت نومو ها ساکن و مقیم و اهل ستاره ی گردنده به دور ستاره ی شعرای یمانی بودند! نومو ها با یک کشتی فضایی به همراه غرش و صدای رعد آسا و آتش از آسمان فرود آمدند.بعد از پایین آمدن ، آن ها مخزن آبی ساختند و در آن به غواصی پرداختند.افسانه های دوگون ها اظهار می کند که نومو ها نیازمند زندگی در محیطی با مایع آب بودند. بر حسب افسانه ای که گرایل و دیه ترلن نقل می کنند :نومو بدن خود را در برابر انسان ها قسمت قسمت و تکه تکه می کرد تا انسان ها از آن تغذیه شوند.شاید به همین دلیل نیز آن ها میگویند که جهان «نوشیده از بدن او» است; نومو همچنین انسان ها را وادار به نوشیدن کرد.او تمام وجودش را به هستی های انسان بخشید.نومو به یک درخت به دار آویخته شد و مصلوب شد ، اما زنده و احیا شد و به خانه و دنیای مادری خودش بازگشت.افسانه های دوگون می گوید او روزی در قالب انسانی ، برای ملاقات دوباره ی زمین در آینده باز خواهد گشت. Enki or Ea-in جدال در سال 1970 کتابی با عنوان » راز شباهنگ » درباره ی سنت ها و باورهای دوگون ها در باب ستاره ی شباهنگ و نوموها توسط » رابرت تمپل » به چاپ رسیده و به محبوبیت قابل توجهی نیز رسید. در این کتاب » رابرت تمپل » به این نتیجه رسید دانش دوگون ها درباره ی نجوم و پدیده های غیر قابل رویت کیهانی را فقط در صورتی میتوان توضیح داد که قبول کرد این دانش ها توسط نژاد فرا زمینی که در برخی نقاط در زمان های گذشته به ملاقات دوگون ها آمده بودند به آن ها داده شده است. او این قبیله را به افسانه ی نومو ربط داد و قانع شد و به این پی برد که نوموها ساکنان فرا زمینی منظومه ی ستاره ای شباهنگ بودند که در گذشته های دور چندین بار به زمین سفر کردند و دانش درمورد منظومه ی ستاره ای شباهنگ ( شعرای یمانی را ) ، ( مانند منظومه ی شمسی ما ) را در اختیار قبایل دوگون قرار دارند. در این حال،» والتر ون بیک » ، انسان شناسی که درباره ی دوگون ها مطالعه میکند، هیچ شواهدی از اینکه دوگون ها ذره ای دانش تاریخی درمورد ستاره ی شعرای یمانی را در گذشته داشته اند پیدا نکرد. ون بیک مطرح کرد که » گرایل » درگیر مسایلی همچون مشکلات پرسش از منابع دوگونی خودش شد که در طی آن افسانه ها و اسطوره های جدیدی با درد دل ها و صحبت های دوگون ها به وجود آمد. «کارل ساگان » در اولین گردهمایی دوگون اشاره کرد که دوگون ها دانش خود در مورد این که ستاره ی شباهنگ ستاره ای دوتایی است را در سال 1940 کسب کردند، یعنی در حالیکه فرصت فراوانی نیز داشتند تا دانش خود در مورد علوم کیهانی درباره ی ستاره ی شعرای یمانی و منظومه ی شمسی را در تماس با جوامع زمینی و انسان ها را ارتقا دهند. (یعنی او میگفت دوگون ها دانش خود را در همین 70 سال اخیر کسب کرده اند.) نیز باید به این نکته اشاره کرد که سیستم های ستارگان دوتایی مثل شباهنگ دارای منطقه بسیار محدود و یا منطقه ای غیر مسکونی برای حفظ سیاره ای قادر به حفظ زندگی ، آن طور که نوموها از زندگی وابسته به آب میگویند، هستند. بعد از این انتقاد شدید از سوی ون بیک، دختر و همکار » مارسل گرایل » ، » جنو یو کالاما گرایل» ، با دفاع از گفته های پدرش ، انتقادات ون بیک را رد کرد و این گفته های او را ناشی از حدس و گمان اشتباه که ریشه در جهل آشکار و عادت درونی او دارد ، دانست. اما ون بیک به نقل از خود و انسان شناسان دیگر همچنان به این گفته ی خود که دوگون ها در مورد ستاره ی همدم شباهنگ میدانستند ( » امه یا » یا ستاره ای بزرگتر از شباهنگ «ب » ،اما در بزرگی سبکتر و کمنورتر ) درست است، پایبند ماند و باعث شد که این موضوع همچنان مورد بحث قرار بگیرد. در سال 1995، مطالعات گرانشی احتمال وجود ستاره ی کوتوله ی قرمز را که به دور شباهنگ میگردد، نشان داد. اما مشاهدات بیشتر این موضوع را تایید نکردند. روزنامه نگار و شخص شکاکی به نام » جیمز ابرگ » که مقاله هایی درباره ی فضا مینوشت ادعای ظاهر شده در مورد افسانه و اسطوره شناسی دوگون را در کتابی که در سال 1982 به چاپ رسید جمع کرد. او تصدیق میکند که فرضیات اخیر کاملا اتفاقی هستند و هیچ پایه و اساس و شواهد مستندی ندارند و نتیجه میگیرد که رمز و راز ستاره ی شباهنگ همیشه به همین صورت باقی خواهد ماند، همان طور که از اسمش پیداست : » معمای شباهنگ » . پیش از این، منتقدان دیگری مانند ستاره شناسی به نام » پیتر پش » و همدستان او » رولاند پش » و » ایان ریدپث » ،دانش پیشرفته ی اختر شناسی دوگون ها را حاصل مخلوطی از زیاده روی در شرح و بیان توسط مفسران و عدم خلوص و ناپاکی فرهنگی دانسته اند. مورد حقوقی اي كه بيشتر نگران کننده است از آدم ربایی هميشه گي بیگانگان این مورد شامل يك نمونه در 1994 است كه سبب نگراني بيشتري شده از ربودن ومرگ یک انسان تنها که همیشه دیده می شود.
. ما چه می دانیم؟ در سال 1998 ، چهار سال پس از از آن در برزیل محققي به نام زاپاتا كارسيا Carcia و نيز دکتر روبنس Rubens براي اولین بار اطلاعات مربوط به مورد رو به مردم نشان دادند . اين تصوير همان منطقه است. زاپاتا و دکتر روبنس تا به حال یک سری از عکس ها را كه از درون خود نيروي پلیس برزیل درز كرده و به آْن ها رسيده را پخش كرده اند و در اين پژوهش با تعجب سر از تحقیقات اولیه فایل های خود در اين رابطه كه ارائه شده است در آورده اند.. گزارش کالبد شکافی بیشتر از آن چه از پليس شنيده شده ميتواند در مورد آنچه اتفاق افتاده است فاش کند. بر اساس این گزارش کالبد شکافی : «ما مشاهده مي كنيم حذف از راست و چپ مناطق مداری ، تخلیه از حفره دهان ، حلق ، اروفارنکس ، گردن ، سمت راست و منطقه زیر بغل سمت چپ ، شکم ، داخل حفره لگن خاصره ، راست و کشاله ران انجام شده و سپس منطقه را ترک کرده اند.» در ادامه گزارش کالبد شکاف مي گويد : «ما حذف از راست و چپ مناطق مداری ، تخلیه از حفره دهان ، حلق ، اروفارنکس ، گردن ، راست و چپ منطقه زیر بغل ، شکم ، داخل حفره لگن خاصره ، ران راست و چپ منطقه را مشاهده ميكنيم «. «برش کوکی» چاله ها، دقيق ، در موقعیت های استراتژيك در سراسر بدن مورد استفاده قرار گرفته و برای استخراج ارگانهای داخلی بدن انجام شده است. این سطح از دقت نشان می دهد که عملیات با سرعت تمام ، با استفاده از گرما یا لیزر ، رخ داده و شخص اعدام شده هنوز زنده بوده است . در این تصویر شما به وضوح می توانید اندام های خارج شده از بدن را و توخالی و پوکی بودنش را ببینید. حفره در مرکز شکم نقطه استخراج را نشان می دهد «با امتحان داخل جمجمه معلوم مي شود كه بعد از باز كردن حفره جمجمه با استفاده از روش گرايسينگرGriessinger مغز آدم خارج شده است . اين نمونه سطح نگراني را بالا تر مي برد بعنوان هيولايي كه بر انساني چيره يافته است الف) استخراج قطعات بدن با استفاده از ادوات خاص و بي ضدو خورد ب) افراد مسئول اين عمل ، به احتمال زیاد از این سیاره نیستند. عاملین این جنایت با توجه به بی رحمانه ترين و غیر اخلاقی ترين مورد در نقص عضو كردن و طبيعت این نقص هاي مشکوک فرازمینی و نتیجه کالبد شکافی كه حمله قلبی به علت درد شدید را نشان ميدهد متاسفانه محرز است كه ، این قربانی به طور تقریبا قاطعانه ای زنده بوده است با در نظر گرفتن مشخصات روانی بشر اين كار در اینجا غير ممكن است . روشن است که انسان يا چيز يا شخصي كه اين نظام دقيق را در كارش بدون در نظر گرفتن اصول اخلاقی زندگی بشرانجام داده است يك چيز دقيقا منظم بوده چيزي كه هوش داشته باشد و اين درد را درك كند نمي تواند چنين كاري انجام دهد چون قطعا مرگ فوق العاده دردناك بوده آيا انسان می تواندچنين كاري انجام دهد ؟ اگر شما تردیدداريد در مورد فرضیه این ايجاد نقص كردن، خب چه كس دیگری می تواند از انجام این کاربر بيايد؟ يا حداقل اين است ، با توجه به این واقعیت که هر کس مرتکب این استخراج نظام مند شده است و حتی از راه دورهم باشد قطعا از حد احساس انسانی خارج است. قطع عضو گاو Mutilations احتمالا اصطلاح «قطع عضو گاوي » را شنيده ايد . موارد قطع عضو شده اي هستند كه بيشتر از انواع انسان ديده مي شوند در اين مورد قطع عضو گاو گزارش شده در ایالات متحده و موجوداتي چون خرس ها . صحنه فوق از صحنه قطع عضو گاو منتشر شده است. شباهت در به دقت برش داده شدن وعملكرد در اين برش ها در ارگان های توخالی و پوکی عملکرد شباهت به آن دارد كه رخ داده در مورد مقتول گوآراپيرانگا. متاسفانه ،واقعيت این است که قطع عضو گاو هم …هرگز منتشر نشده است. به معنای واقعی کلمه صدها مورد مثل این وجود دارد – با تمام روش هاي سازگار به از بین بردن اندامهای داخلی بدن و مواد با استفاده از فرایندهای پیشرفته فن آوری که به نظر می رسد براي تحریک كردن جهت جنگ و و نشان دادن قابلیت های فوق مدرن روشهای پزشکی است چه ميتوان گفت؟ ![]() Many REPTILIANS are seen wearing hooded garments.
A lower order malevolent reptilian (soldier type).
![]() دستور کار بیگانه این مورد و شواهد تجربی اين چنيني حداقل براي برخی از بازدید کنندگان دنياي خارج دوستانه نیست. با توجه به مقدار بشقاب پرنده ها و فعالیت در بیرون از محیط زمین به گواه هزاران فیلم و عکس در آرشیوهای عمومی ، از جمله کامپیوتر در فیلم خود ناسا ، این احتمال وجود دارد که وجود نژادهای مختلف موجود فرازمینی در منظومه شمسی وجود داشته باشد . «زمين درگیر،درگيري هاي مداوم با بیگانه در فضا شده است «از هر دوطرف ، زیرزمینی و بالاتر از سطح زمين . او گفته بود : این بیگانگان ، شامل خاکستریها کوچک ، خاکستریها بزرگ ، ورپتايلاين ها ميباشد . نژاد خزندگان فضايي (رپتيليان) كه در پروژه سفر در زمان مونتياك هم ديده شد.اين نقاشي را اعضاي اين پروژه كشيدند. چه چيزي جمعيت بشر را تهديد مي كند؟ در حالی که با قبول این موارد بايد نتیجه گیری كنيم قلمرو ما مركز توطئه شده است و به نظر می رسد که به هر حال برخي از این موارد و حوادث در مناطق مختلف از ديد ما پنهان مانده است و توسط اشخاص خاص انجام شده اين موارد منطق ما را وا ميدارد كه قطعا زمين ما بيرون از محيط خودش در حال حاضر بازدید کنندگاني از سيارات ديگر دارد كه ميخواهند با ما درگير شوند .در اين نتيجه گيري شواهدي كه شامل چند صد شرکت بزرگ ، دولت ، و شاهدان نظامی که مطلب ارائه كرده اند و كنگره هاي مختلف سري به عنوان بخشي از افشاي اين پروژه ها به ميان نيامده است . عكسهاي جسد اين فرد در لينك منبع. بيماران قلبي نبينند. منبع: http://www.alienvideo.net/0805/alien-abduction-mutilation.php ![]()
در ودا های هند و ستان از سیارات مختلف سخن به میان آمده در ((کاببالا kabbala ))از سیارات مختلف و انسانهای ساکن آن بحث می شود .در این بخش آمده است: آسمان اول:سا کنان و اهالی دنیای ((گه Geh))با کاشت و بر داشت روز گار شان را می گذرانند و نیازشانرا رفع می نمایند. جهان آنها نیمه تاریک است اما از گندم وسایر حبو بات محرومند. دنیای آنها دارای آب وخشکی است و حیوانات بزرگ در آن زندگی می کنند . آسمان دو م:سا کنان و اهالی دنیای ((نس زیا Nesziah ))که از گونه موجودات صحرائی هستند . آنان نیز ازخار وخس و گیا هان تغذیه می کنند مو جودات کو ته قامت با بینی های بزرگ هستند که بجای دماغ از دو سوراخ سر شان تنفس می نمایند فرامو ش کار بوده و کاری را که شروع می کنندنمی دانند برای چه شرو ع کرده اند و چه هدفی دارند. دنیای اینها پراز نعمت و ثروت است.در آسمان این جهان یک خورشید سرخ دیده میشود. آسمان سوم:سا کنان و اهالی دنیای ((آرکا Arka ))ساکنان این دنیا نبایدچیزی بخورند که دیگران می خورند آنها دائما به آبهای زیر زمینی نظر دارند.آنها مردمان با انصافی هستند و بیش از دیگر مو جودات مو من هستند .آنه خیلی ثروتمند می باشند و دارای بنا های بسیار است ولی در دل خاک آنجا منابع زیادی نهفته است ودر آسمان این دنیا دوخورشیددیده میشود . آسمان چهارم:سا کنان و اهالی دنیای((ته بل Thebel))تمام احتیا جات خود را از آب تهیه می کنند از تمام مو جودات ما فو ق ترند و دنیایشان به مناطق مختلفی تقسیم شده. مر دم مناطق نیز با رنگ و قیا فه هایشان شنا خته می شوند واز هم متمایز ند .این مردم می توانند مردگان خود رازنده کنند. و دنیای اینها خیلی دور تر از خور شید شان است. آسمان پنجم:سا کنان و اهالی دنیای((ارض Erez)) از دنیای است که مر دمانش دارای قامت های بلند بوده ودو دست ودو پا دارند. هر نوع چیزی را می نو شند و می خورند به آنها آدم گفته می شودو وارثان آدم هستند . آسمان ششم:سا کنان و اهالی دنیای((آداماح Adanah)) دنیائی است که ساکنان این سر زمین نیز شبیه آدم هستندو از بازماند گان آدم هستند . این گروه از افسردگی و بی دلخوشی بودن زمین خسته شده و شکایت داشت. این گروه از دنیای عرض خسته و یا نا امید شده وبه این دنیا آمده اند اینها بر روی خاک کار کرده و گیا هان را پرو رش می دهند و نان وگوشت می خورند گاهی غمگین و گاهی با هم می ستیزند. در این دنیا رو ز ها طو لانی است دراین دنیا خورشید و ستا رگان دیده می شوند این دنیا چندین بار تو سط اهالی تبل مورد زیارت و بازدید قرار گرفته است. ولی پس از مدتی از فرامو ش کاری آنها رنجیده شده وبه همین جهت است که دیگر کسی به یاد ندارد که به این جهان باز گشته باشند . مردم این سیاره دو چار ضعف حا فظه شده و نمی دانند که از کجا آمده اند و چه کسانی هستند . آسمان هفتم:سا کنان و اهالی دنیای((عرقه)) چشم دارند و می بینند. مو جوداتی هستند که بذر می کارند و گیا هان را پرورش می دهند و از آنها تغذیه می کنند.قیا فه هایشان از قیا فه های ما کاملا متفاوت است . هر زمان بخو اهند به دنیا های دیگر می تو انند سفر کنند و به تمامی زبا نهای دنیا های دیگر آشنائی دارند و قادر ند تکلم کنند . آنان از علم و دانش پیشرفته ای بر خوردارند وخورشید دنیای آنها خورشید دیگری (متفاوتی )است. ![]()
يادداشتي دربارة كتاب «فرازمينيها در آيات و روايات»مجيد راسخي كتاب فرازمينيها در آيات و روايات، پژوهشي تازه و تحقيقي نو در عرصه دينپژوهي به شمار ميآيد. اين كتاب درصدد بررسي موجودات فرازميني و مسئله بشقاب پرندهها و ارتباط آنها با ساكنان زمين است. در بخش اول كتاب نويسنده محترم به بررسي تاريخچه وجود بشقابپرندهها در غرب ميپردازد و با ذكر شواهد و مدارك مربوط به وجود بشقاب پرندهها، وجود چنين موجوداتي را كاملاً پذيرفتني ميداند. مشاهدة بشقابپرندهها توسط افراد مختلف پيش از دهه چهل ميلادي و بعد از آن، وجود شكلهاي عجيب و غريب هندسي در نقاط جهان و بررسي صحبتهاي كساني كه ادعاي ربوده شدن توسط موجودات فضايي را داشتهاند، از جمله مدارك و شواهد كتاب به شمار ميرود. در ميان اين شواهد، تأكيد بيشتر كتاب بر حادثه شهر روزول1 آمريكا است كه براساس آن جمعي موفق ميشوند سقوط يك بشقابپرنده همراه با انعكاس صدا و نور شديد آن را مشاهده كنند. اظهارات يك سروان آمريكايي به نام جسي مارسل، مأمور بررسي اين حادثه، بر قوت وجود موجودات فضايي در اين قضيه ميافزايد. وي در سال 1979 طي يك مصاحبه ويدئويي صراحتاً اظهار داشت: «آن شي نه يك بالون هواشناسي، نه يك موشك و نه يك هواپيما بود.» وي در بارة جنس اين شي اظهار داشت: «قطعاتي از آن را تحت حرارت شديد قرار دادند كه حتي گرم نشد! همچنين اين قطعات باوجود بزرگي، وزن بسيار پاييني داشتند و از نظر ضخامت نيز نازكتر از فويل آلومينيوم داخل پاكت سيگار بودند. من سعي كردم اين قطعات را خم كنم؛ اما عليرغم نازكي فوقالعاده آن، هرگز نتوانستم. ما حتي سعي كرديم به كمك يك پتك شانزده پاوندي (248/7 كيلوگرم) آن را سوراخ كنيم يا تغيير شكل دهيم؛ اما موفق نشديم … آنها از خارج از كره زمين آمده بودند.2 همچنين اظهارات يك پرستار زن درباره همكاري در كالبدشكافي موجوداتي كه هيچ شباهتي به بدن انسان نداشتند از جمله شواهد ديگر حادثه شهر روزول است.3 نويسنده در ادامه كتاب، شواهدي را ذكر ميكند كه حكايت از پنهانكاري دولت آمريكا در اين قضيه دارد. در فصل بعدي كتاب نويسنده به بررسي موجودات فرازميني در آيات و روايات و ارتباط اين موجودات با مسئله ظهور ميپردازد. آيات و رواياتي را بيان ميكند كه با اشاره يا تصريح، از موجوداتي پرده بر ميدارد كه در فضا و سيارات ديگر زندگي ميكنند و در انواع و اقسام مختلفي هستند. به گفته مؤلف، گوياترين روايت، روايت زير است كه امام صادق عليه السلام ميفرمايند: «در وراي اين خورشيد شما، چهل خورشيد است كه در آنها مخلوقات بسياري وجود دارند و در وراي اين ماه شما، چهل ماه است كه مخلوقات بسياري در آن زندگي ميكنند.» 4 همچنين نويسنده به رواياتي اشاره ميكند كه وجود و تمدن موجودات فضايي به نام «جابلقا» و «جابرسا» را بازگو ميكنند و در مورد نحوة زندگي آنها توضيح ميدهند. در بين اين روايات، روايات زيادي به چشم ميخورد كه از نزول موجودات فضايي هنگام ظهور و قرارگرفتن در صف ياوران امام عصر (عج) حكايت دارد. يكي از اين روايات را ميخوانيم: «از ميان آنها گروهي هستند كه از زمان انتظار ظهور قائم ما اسلحة خويش را برداشتهاند و از خدا ميخواهند تا وي را به آنها نشان بدهد … آنها در زمان قيام مهدي، خروج خواهند كرد … آنها شمشيري آهني متفاوتي دارند بهگونهاي كه اگر هركدام از آنها با شمشيرش به كوه بزند آنرا شكافته و پاره پاره ميكند و با آن سلاحها در كنار امام مهدي با هند، ديلم، كردها، روم، بربر، فارس و كساني كه ميان جابرسا و جابلقاء ـ دو شهر كه در شرق و غرب هستند ـ ميجنگد.5 در فصلهاي بعدي كتاب، مؤلف با توجه به روايات اسلامي به سؤالاتي كه پيرامون بشقابپرندهها مطرح است پاسخ ميگويد. به اعتقاد وي وجود بشقابپرندهها در غرب حكايت از نزديكي ظهور و آمادگي اين نيروها براي دخالت و مباشرت در اين امر دارد. نويسنده كتاب، با استفاده از اين روايت كه: «بر دروازههاي شهرهاي آسمان، دوازده هزار جنگجو قرار دارد و در حالي كه اسبها را آماده و سلاحها را كشيدهاند منتظر قيام قائم ما هستند.»6 اينچنين مينويسد: «از اين فراز معلوم ميشود كه موجودات فرازميني پيش از قيام حضرت، فقط حضور فيزيكي و غيركامل در اطراف ما خواهند داشت و هنگام قيام امام عصر ما شاهد حضور كامل و آشكار آنها در اطراف امام و ياريرساندن ايشان خواهيم بود.»7 يكي ديگر از مسائلي كه كتاب مطرح ميكند مسئله جنگ ستارگان است كه در آن نيروهاي رحماني آسماني با نيروهاي شيطاني در زمان ظهور درگير ميشوند و مؤلف بر اين نكته اصرار دارد كه «امام عصر نه تنها بادشمنان زميني ميجنگند بلكه با تمامي سركشان آسماني از جمله يأجوج و مأجوج و اجنه و نسناسها نيز خواهند جنگيد»8 و در پايان نتيجه ميگيرد كه «نيروهاي فرازميني شرور با هدف پيشگيري از ظهور و ايجاد تفرقه و جنگ در سطح زمين، فعاليت خود را بر آمريكاي شمالي و بهخصوص ايالات متحده آمريكا متمركز نمودهاند»9 شايد اتفاقي نباشد كه موارد بشقابهاي پرنده بيش از هرجايي در آمريكاي شمالي و بهخصوص ايالات متحده آمريكا واقع شده است، اين رخداد بدون دليل نيست؛ زيرا به دليل توان نظامي و تأثيرگذاري آمريكا در جهان، نيروهاي فرازميني، فعاليت خويش را بر اين منطقه حساس جهان متمركز كردهاند تا با استفاده از قدرت و نفوذ آمريكا جلوي وقوع ظهور امام عصر گرفته شود. در نگاه كلي ميتوان گفت كتاب درصدد پاسخگويي به مسائل و حوادث روز با استفاده از آيات و روايات است و همانطور كه مؤلف محترم به آن اشاره دارد ميكوشد تا تعارض ميان وجود بشقابپرندهها و پذيرش اعتقادات ديني را حل كند؛ عرصهاي جديد كه كمتر به آن پرداخته شده، كتاب را در نوع خود كم نظير ميكند. يكي از نقاط قوت كتاب، جمعآوري و احصاء چشمگير روايات و دقت در الفاظ و معاني آنها، وسعي در به دست آوردن مفهومي واحد و سيري منطقي از روايات است هرچند دور از ذهن بودن پارهاي از برداشتهاي ايشان از روايات را نميتوان ناديده گرفت. از ديگر فصلهاي جذاب و خواندني كتاب، فصلي است كه نويسنده به پرسشهاي زياد و متنوعي كه درباره وجود بشقابپرندهها مطرح است، پاسخ ميگويد. تحليلهايي كه مؤلف در اين فصل بيان ميكند كاملاً تازگي دارد و با نگرش و رويكرد به مسئله ظهور، ارائه شده است. در قسمت پاياني كتاب شاهد عكسها و تصاويري جذاب از عرصه پررمز و راز بشقابپرندهها خواهيم بود. تلاش و كوشش مؤلف محترم كتاب را در زمينه اين تحقيق فراگير ارج مينهيم و به خوانندگان، مطالعه اين كتاب را توصيه ميكنيم.
آدمخواری یا کانیبالیسم (به انگلیسی: Cannibalism) عادت یا رسم خوردن گوشت انسان است به وسیله انسانی دیگر. باستانشناسان نشانههایی از این عادت یا رسم را در جامعههای ابتدایی یافتهاند. بررسیهای مردمشناسان نشان میدهد که آدمخواری انگیزههای گوناگون داشتهاست که مهمترین آنها عبارت است از:
خوردن گوشت انسان به عنوان یک ماده غذایی: بعضی از قبیلههای سیاه پوست گینه، در آفریقا، گوشت انسان میخوردند و برای تهیه آن به قبیلههای دیگر حمله میکردند و اسیر می گرفتند.اسیران را، مانند گاو و گوسفند، می چراندند تا پروار شوند.اسکیموها نیز هنگام دست نیافتن به هیچ گونه ماده غذایی گوشت انسان میخوردند.
خوردن گوشت انسان برای نشان دادن مهر یا کینه: بعضی از قومهای آدم خوار برای بزرگداشت خویشان و بزرگان قوم و قبیله خود، و دست یافتن به روح و نیرو و صفتهای خوب آنها، گوشت آنها را، پس از مرگ، میخوردند. ماساژت ها، که در دوره هخامنشیان در کناره شمال شرقی دریای خزر میزیستند، برای بزرگداشت خویشامندان سالمند خود، آنها را قربان میکردند و گوشتشان را میخوردند. بعضی از قومهای آدمخوار نیز برای نشان دادن خشم و نفرت و کینه خود گوشت دشمنان خود را میخوردند. خوردن گوشت انسان برای نزدیک شدن به خدایان و الاهگان و بستن پیوند دوستی با آنها: مردم شهر حران یکی از شهرهای کهن بینالنهرین، در دوره پیش از اسلام، هر سال کودکی را به خدای نگهبان بت هایشان پیشکش و قربان میکردند. گوشت قربانی را با آرد سفید و زعفران و روغن زیتون و سنبل به صورت قرصهایی به اندازه انجیر در میآوردندو میپختند و به نیایشگران میخوراندند. مردم قبیلهای در هند بیماران و سالمندان قبیله را به نشانه علاقه به الاهه مقدس کالی، همسر کینه ورز شیوا، یکی از خدایان هندوها، و خرسند و آرام کردن او میکشتند و گوشت آنها را میخوردند. ![]() خوردن گوشت انسان به سبب عقیده داشتن به نقش جادویی و درمانی آن: در میان بعضی از بومیان استرالیای مرکزی رسم بود که مادران گوشت کودکان مرده خود را میخوردند تا نیرویی را که به هنگام زادن به آنها داده بودند بازپس گیرند. مردم گل باستان(نیاکان فرانسویان) خوردن گوشت قسمتهایی از بدن انسان را برای درمان بعضی از بیماریها سودمند میدانستند. در سالهای پایانی قرن پانزدهم میلادی، کریستف کلمب در جزیرههای آنتیل، میان آمریکای جنوبی و آمریکای شمالی، به قومی به نام کارائیب بر خورد که میانشان خوردن گوشت انسان رسم بود. کلمب آنها را کانیبال نامید. این نام در بسیاری از زبانهای اروپایی به معنی آدمخوار به کار رفتهاست. اروپائیان عادت یا رسم همنوعخواری را کانیبالیسم (cannibalism) نامیدهاند. ![]() امروزه، به سبب نزدیکی قومها و قبیلهها به یکدیگر و افزایش دانش و بینش آنها و پیشرفت تمدن و فرهنگ، آدمخواری تقریباً از بین رفتهاست. در هنگام گرسنگی در قحطی در کشور اکراین در دهه ۱۹۳۰، بسیاری ازافراد ازطریق آدمخواری از جریان قحطی نجات یافتند[۱] این اقدام در زمان قحطی در جنگ داخلی چین نیز تکرار شد.[۲] همچنین برخی اطلاعات فاش شده از کره شمالی نشان میدهد که آدم خواری در بین پناهجویان از قحطی (بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ میلادی)، در آن کشور رخ دادهاست.[۳] در سال ۱۹۷۲ پس از حادثه سقوط پرواز شماره ۵۷۱ نیروی هوایی اروگوئه، که حامل بازیکنان یک تیم راگبی مونته ویدئو اروگوئه بود، نجاتیافتگان که تا هفتاد روز پیدا نشدند و نیروهای جستجو از یافتن آنها قطع امید کرده بودند. آنها از طریق خوردن گوشت اجساد بازماندگان حادثه، توانستند گرسنگی خود را بر طرف کنند. از ۴۵ سرنشین این هواپیما، ۱۶ نفر در نهایت نجات یافتند. یکی از نجاتیافتگان از این حادثه کتابی دراین باره به نام (به انگلیسی: Alive: The Story of the Andes Survivors) منتشر کرد همچنین فیلمی به نام (به انگلیسی: Alive) نیز بر مبنای این ماجرا ساختهشد
شيئ پرنده ديده شده در كاليفرنيا يك يوفو ، هواپيما يا يك پرنده است ؟ در تاريخ 13 نوامبر 2010 يا 22 آبان 1389 خبري بروي خبرگذاري ها رفت مبني بر اينكه يك شيئ پرنده در عصر دوشنبه در جنوب كاليفرنيا ديده شد كه چرخشوار به آسمان پرتاب شده است و تا بحال شناسايي نشده است . حتي بنظر مي رسد پنتاگون نيز توضيح مستدلي براي اين موضوع نداشته باشد .»هيچ گونه شواهدي وجود ندارد تا بيان كند كه اين چيزي غير از مواد خارج شده از يك هواپيما باشد » سخنگوي COL پنتاگون Dave Lapan گفت . * * پنتاگون گفت كه شيئ از زير مجموعه ارتش آمريكا پرتاب نشده است . يك متخصص و كارشناس متقاعد شده است كه مسير دود ايجاد شده در هوا حاصل از هواپيما يا سفينه هوايي است . » تمام كاراكترهاي لازم براي اينكه گفته شود اين مسير دود حاصل يك هواپيماي جت است وجود دارد . اين شبيه هيچ چيزي جز راكت نمي باشد». مدير جهاني سازمان امنيت John Pike گفت » هواپيما ها آرام حركت مي كنند ، راكتها سريع حركت مي كنند و اين مورد آرام و آهسته حركت ميكند « بحثي نيز به راه افتاد كه شيئ در واقع يك موشك است كه ممكن است براثر اشتباه ارتش آمريكا شليك شده و پنتاگون در تقلاست تا چنين حادثه پرنگي را بپوشاند . ديگراني نيز هستند كه معتقدند كه موشك شليك شده منشائ خارجي دارد ، بعضي ديگر نيز مي گويند كه مسير دود حاصل خطوط هوايي پرواز 808 آمريكاست كه روزانه از هونولولو به فينيكس حركت مي كند . Patrick Minnis محقق ارشد علمي مركز تحقيقات Langley در Hampton ناساست و مطالعاتي در رابطه با سنجش از راه دور حساسيت اتمسفر و سطح زمين دارد . او مسير دود بجامانده در هوا را با استفاده از تصاوير مادون قرمز تجزيه تحليل كرد . آقاي Minnis در ايميلي به اسوپيتد پرس گفت : من نتيجه گرفتم كه مسير دود حاصل از يك شيئ پرنده ( هواپيما يا … ) بين 33000 تا 43000 فوت است كه مسير دود حاصل در عرضي مناسب و كافي براي ديده شدن در تصوير برداري ماهواره اي ايجاد كرده است . اين تصوير بوسيله هلكوپتر خبر KCBS/2 كه در حال تصوير برداري از منظره غروب خورشيد بود گرفته شده است . هنوز گزارشي از مشاهدات مردم آن ناحيه از راز شيئ ديده شده بدست نرسيده است . ![]() منطقهای کویری و پر از تپههای ماسهای که در جنوب سمنان، شرق دریاچه نمک، شمال چوپانان و اناراک و غرب جندق قرار دارد." ریگ جن" منطقهای کویری و دارای تپههای ماسهای در کویر مرکز
ی ایران است و به دلیل وسعت زیاد و نداشتن چشمه یا چاه آب، در گذشتههای دور، محل عبور کاروانها نبوده و فقط در سالها اخیر، چند گروه از محققان و سیاحان به آن منطقه رفتهاند.
به گزارش انتخاب به نقل از هفته نامه سیاحت-تجارت، فرو رفتن در گل و لجن در «ریگ جن»، شاید یکی از خطرناکترین اتفاقاتی باشد که ممکن است گریبانگیر مسافران ناوارد شود و آنها را به کام مرگ بکشاند. سالهای متمادی، هیچکس جرات آنکه به «ریگ جن» سفر کند و راز این کویر اسرارآمیز را کشف کند، نداشت، یا اگر حتی جراتش را هم داشت، به دلیل ناآشنایی با منطقه در راه میماند، اما بالاخره چند سال پی، طلسم «ریگ جن» توسط علی پارسا،کویرشناس مقیم آمریکا شکسته شد. او به همراه آقای میرانزاده، رئیس وقت پارک ملی کویر، با هواپیما بر افراز ریگ جن رفتند تا ثابت کنند که هیچ چیز شگفتانگیزی در ریک جن وجود ندارد. علی پارسا، اما یک سال بعد، با ماشین وارد «ریگ جن» شد و بعد از آن بسیاری از کویرنوردان از «ریگ جن» گذشتند. البته با تجهیزات کامل، که نه گرفتار روح شدند و نه جن زده! مهمترین مسئله اینکه اگر تا به حال کویر نوردی نکردهاید و به اصطلاح حرفهای نیستید، برای اولین تجربه، به هیچ عنوان «ریگ جن» را برنگزینید که در این صورت، رفتنتان با خودتان است و برگشتنتان با خدا، حتی اگر هم حرفهای هستید، حتماً به طور گروهی به این منطقه سفر کنید. بهترین وسیله برای سفر به این منطقه جیپهای سبک وزن است، نقشه را هم فراموش نکنید، چون سفر به «ریگ جن» بسیار خطرناک است. برای سفر به «ریگ جن» حداقل باید به اندازه دو هفته آب، بنزین، غذا و وسایل فنی ماشین را به همراه داشته باشید. در ضمن، بلد محلی را فراموش نکنید، چون محلیها معمولاً آدمهای کار کشتهای هستند و علاوه بر تعیین مسیر، حتی در شرایط سخت، خیلی خوب میتوانند راهنماییتان کنند. بخشی از منطقه، نسبتاً مسطحتر است با تپهها کوچکتر، بنابراین عبور از آن نسبتاً آسان به نظر میرسد ولی با کمی پیشروی، با کم شدن ارتفاع به اراضی باتلاقی میرسید که اینجا تقریباً جنوب منطقه است. اصرار برای عبور از این اراضی باتلاقی میرسید که اینجا تقریباً جنوب منطقه است. اصرار برای عبور از این اراضی باتلاقی میرسید که اینجا تقریباً جنوب منطقه است. اصرار برای عبور از این اراضی باتلاقی بیفایده است، بنابراین بهتر است از سمت شمال غربی به حرکتتان ادامه دهید. وقتی آخرین کوههایی که 2300 متر ارتفاع دارند را رد کردید، به بخش شمالی «ریگ جن»میرسید. از اینجا، کوه دماوند را هم میتوانید ببینید. با ادامه این مسیر، به پارک ملی کویر میرسید. اگر شما مسیر دیگری را میپسندید، میتوانید با استفاده از نقشه و راهنما، مسیر جدیدی را تجربه کنید، اما تمام سختیها و بالا و پایینها، یک طرف و آسمان پرستاره شبهایی ریگ جن هم یک طرف. خوابیدن روی شنهای روان، روی تپهای بلند و چشم دوختن به آسمانی که حتی یک نقطه سیاه ندارد و شهاب سنگهایی که هر از گاهی مثل تیر فرشتگان حافظ زمین، که شیاطین را از نزدیک شدن به زمین باز میدارند، تمام خستگی روزانه و در شن و باتلاق فروفتن را از تن شما میزداید! محلیهای این منطقه، چوپانها و ساربانها معتقدند که اگر کسی پایش به ریگ جن برسد، بلافاصله ناپدید و توسط ارواح و موجودات ماورایی به قلب ریگجن فرستاده میشود! یکی از کاوشگران میگوید که حتی شترهای اهالی کویر هم وقتی به این منطقه میرسند، میایستند و به هیچ عنوان حرکت نمیکنند! آیا واقعاً این منطقه مثلث برمودای ایران است؟ «آلفونز گابریل» اتریشی و یک کاوشگر سوئدی قصد داشتند این منطقه را کشف کنند، اما هیچ کدام نتوانستند از این بخش از کویر عبور کنند و ناچار به سمت یزد برگشتند. صدای عجیب و غریب و ترسآوری که از این بیابان برهوت شنیده میشود را میتوانید در یک فایل صوتی بشنوید. ریگ جن، شگفتانگیزترین اسرارآمیزترین و ترسناکترین منطقه ایران است، با باتلاقهای سهمگین که مرگ را برای هر موجودی زندهای به ارمغان میآورد. اتفاقات بیپاسخ و توجیه نشده بسیاری در این منطقه روی داده است و نمکزارهای این منطقه محل قتل و دفتن موجوات زنده بسیاری بوده است.
گزارشی که جدیدا در جریان است و برای رئیس جمهور روسیه مدودف این روز ها در کرملین بوسیله نیروی هوا فضای روسیه آماده شده میگوید که اسناد در جریان ویکی لیکس به این نکته سری در اسناد اشاره دارد که امریکا از سال 2004 با بیگانگان فضایی “درگیر” شده است و وارد جنگ شده که محل این جنگ در قاره جنوبگان و اقیانوس جنوبی (منجمد جنوبی ) بوده است. این گزارش به این نکته میپردازد که پس از انکه جولیان آسانژ بنیانگذار ویکی لیکس یک هفته پیش اخطار داده بود که اسناد در ارتباط با جنگ امریکا و فرازمینی ها را افشا میکند توسط پلیس انگليس و به درخواست کشور سوئد بازداشت شد که جرم وی تجاوز بوده و طبق این گزارش ادعا شده که جولیان اسانژ در دام یک تله قدیمی سی ای ا به نام تله honey trap افتاده و ادعا شده که این کار به دست سازمان امنیت امریکا بوده. دوستان این سند ویکی لیکس نیست بلکه یک گزارش است که ظاهرا میگه اسنادی که آ سانژ میخواسته افشا کند حاوی این مطالب بوده که این گزارش ظاهرا برای رئیس جمهور روسیه تهیه شده بوده است. مطابق این گزارش يك هشدار به آمریکا در بالاترین سطح خود (سطح امنیت کشور) در تاریخ 10 ژوئن سال 2004 رسید این در حالی بود که یک ناوگان عظیم از بشقاب پرنده ها از اقیانوس اطلس جنوبی «بطور ناگهانی ظاهر شده» و با نزدیک شدن به شهر گوادالاخارا Guadalajara – مکزیک طی مسافتی طولانی نزدیک به 1.600 کیلومتر (1000 مایل) به مرز های آمریکا در حال نزدیک شدن بودند. با این حال ، این ناوگان عظیم از بشقاب پرنده ها با توجه به محتوای این گزارش : آن بشقاب پرنده ها به طور غیر معقول «در حال بازگشت» به اقیانوس اطلس «پایگاه اصلی خود» هستند. ترس ايالات متحده در مورد این اقیانوس و بشقاب پرندهای که در آنجا مشاهده گردیدند در حالی بود ، این گزارش می گوید : در حوادث بی سابقه ای از 11 جولای (July) 1991 مکزیک ، که میزان مهم بودن بودن این حادثه بطوری بود که بعد ها از آن بعنوان حوادث 11/7 یاد می شد . و این هنگامی بود که در طول یک خورشید گرفتگی – فضا پیماهای مرموزی بر سطح آسمان مکزیک توسط هزاران مکزیکی و یا به جرأت می توان گفت تمام مکزیک مشاهده گردید ، حتی در شهرهای دورتر نیز به وضوح آن شی های پرنده دیده شدند. حوادث 11/7 یکی از مهمترین رویدادهای سال مکزیک تلقی شد. بطوری که میلیون ها مکزیکی به تماشای این رویداد در شبکه های ملی خود و نیز رسانه های آمریکایی این حوادث را به همگان نمایش دادند. از سال 2004 ، شبیه به این گزارش ها مبنی بر اینکه ناوگانی از بشقاب پرنده ها از پایگاه خود در اقیانوس اطلس به طور عجیبی در مناطق مختلفی از آمریکا ظاهر شدند. و این در حالی است که در آخرین رویدادهای گزارش شده ، از جمله اینکه این جمعه گذشته هنگامی که یکی دیگر از این ناوگان های عظیمی از بشقاب پرنده ها در آمریکای جنوبی – کشور شیلی مشاهده گردیدند. این یک «خطر فوری» در جهان محسوب می شود یعنی زمانی که این ناوگان بشقاب پرنده عظیم در اقیانوس جنوبی ، پدیدار گردید و در متن این گزارش بدان موضوع «هشدار» می دهد ، امواج عظیم شکل گرفته در اقیانوس ناشی از پرواز ناگهانی (ظهور ناگهانی) این بشقاب پرندها از زیر آب و قرار گرفتن بر سطح آب است. محققان تصور می کنند ، پایگاه اصلی و یا می توان گفت پایگاه های این بشقاب پرنده ها در زیر آب اقیانوس مخفی شده است ، در هفته گذشته به تنهایی ، در منطقه Clelia II قطب جنوب کشتی کروز در حالی که 160 نفر در این کشتی قرار داشتند ، بطور غیر عادی و توسط امواج تولید شده از بشقاب پرنده ها که در حال ظاهر شدن بر سطح اقیانوس جنوبی بودند واژگون گردید، بر اساس گزارش رسیده از کشتی غرق شده تعداد بازماندگان این حادثه فقط 42 نفر از مسافرین و 20 نفر ازعضو خدمه آن کشتی با توجه به اطلاعات دریافتی تاکنون نجات یافته اند. نکته جالب توجه در این گزارش اینست که : در 14 اکتبر گزارش شد ایالات متحده شهر نیویورک و پروازهای هوایی خود را تعطیل کرده و دلیل آن را، «تهدید» بشقاب پرنده ها دانست . این بشقاب پرنده ها همان بشقاب پرنده های اقیانوس جنوبی هستند که مسئول بسته شدن حریم هوایی شهر نیویورک شدند. پیش تر از این واقعه یعنی 13 اکتبر در شهر نیویورک حادثه سقوط هواپیمایی مسافربری هنگامی بود که آنها (بشقاب پرنده ها) «ظاهر شدند» و این آشکارا و توسط دهها هزار نفر از مردم مشاهده گردید در چارچوب این حوادث کشف جمجمه کریستالی باستانی متعلق به مردمان آمریکا جنوبی نیز وجود دارد. حقیقت جهانی فاش می شود! حتی قسمت جالب توجه این است که زمین لرزه های مرموزی که در خلیج عدن (که در آن سوی دنیا «فرازمینی» ،(این واقعه در حال حاضر در حال وقوع است) در حال ایجاد ‹گرداب› بزرگی در این منطقه هستند ، و این گزارشات در روز اول ماه جاری در راستای گزارش اسرار فاجعه جهانی آب و هوا گزارش شده بود) منتشر شده در حالی است که گزارش اقیانوس جنوبی بسیار به مراتب مهم تر از این واقعه می باشد. این گزارش حتی به درون دولت آمریکا هم کشیده شد ، که پس از آن بنیانگذار WikiLeaks شخص (Assange) که این هشدار را داده بود ، در طی هفته های گذشته که وی شروع به افشا کردن اطلاعات مخفی و بسیار سري ایالات متحده مربوط به اقیانوس اطلس جنوبی (بشقاب پرنده ها) ، و «نبرد» آمریکایی ها در برابر آنها ، او بلافاصله توسط پلیس انگلستان بازداشت شد به اتهام واهی به مقامات بالا صادر شد و توسط دولت سوئد که در گزارش 8 دسامبر آمده بود که سازمان CIA او را به عنوان فردی با افکار قدیمی «کلاسیک» ، و در حال درست کردن یک حقه ای شیرین «حقه ی عسل مانند» است . توجه داشته باشید : از آنجا که آخرین گزارش ما در اتحادیه اروپا و ایالات متحده و ابراز نمودن مقامات بالاتر مبنی بر اینکه هشدارهای اخیر Assange (WikiLeaks) جز دوز و کلک چیزی دیگری در خود ندارد. و در حال حاضر نیز یکی از او دو متهم این پرونده بنام های ، Anna و Ardin ، به سوئد فرار کرده و در حال حاضر در سرزمین های فلسطینی اختفا نموده است. تا کنون ما چه چیزی را می دانیم ، با این حال ، و هنگامی که با اطلاعاتی که ما در ماه دسامبر گزارش داده بودیم مبنی بر 10 زلزله شگفت انگیز ، ظهور ترس پس از حرکت شی مرموز در نزدیکی زمین ، با توجه به زمان بندی دقیق این وقایع اخیر ، همانطور که ما در نزدیکی 20 / 21 دسامبر تعدادی ماه گرفتگی مشاهده گردید، و به عنوان مثال سیاره عطارد در «یکپارچه سازی با سیستم مداری» می پیوند و سیاره مریخ آن را به شکل یک «رابطه» مستقیم با پلوتون در اواخر سال ، 2010 ، واقعاً نشانه ای آشکارا از پایان جهان است که مردمان باستان پیش بینی شده بودند. مهم تر در این مورد نسبت به نوسترداموس است ، که وی در نوشتهای اخیر خود از احتمال ماه گرفتگی های آینده و نیز حوادث اخیر می نویسد و هشدار برای واقعی بودن گزارشات wikileaks. بعض از پیش بینی آنها را ذیل مشاهد می کنیم «نشانی های از مبارزه در آسمان به مدت زمان طولانی ، درختان در وسط شهرها کاهش یافته است : تنه درخت مقدس firebrand ، فولاد ، در برابر اتش سوخته است ، سپس پادشاه Adria سقوط می کند رباعی 3:11. « مهمترین نمونه برای جهان امروز ما ، «درخت در وسط شهرها» کم است ، در واقع ، «کاهش یافته است» را با خبری از Glastonbury 2000 ساله درخت مقدس ، یکی از نمادهای Christianities قدیمی ترین و مورد احترام بوده است توسط خرابکارها قطع شده با درخت بزرگ اکنون «کاهش یافته است» ، مبارزه برای این زمین در حال حاضر به سمت «آسمانها» حرکت می کند (مبارزه با بشقاب پرنده ها) تا Adria)پاپ بندیکت شانزدهم) سرنگون شد. ![]() جمعه 8 / 6 / 1391برچسب:سفر درياسالار برد به آگارتا و جنگ با بشقاب پرنده ها,, :: 16:43 :: نويسنده : مهدی نیکخواه
در اين مطلب و ويديو ها به ماجرايي ميپردازد كه ادميرال برد به قطب جنوب ميرود و با بشقاب پرنده هايي روبرو شده كه از درون دريا ميا مده اند. بشقاب پرنده هايي كه مهمات به كار گرفته شده روي آنها بي اثر بوده و طبق گفته اي اين درياسالار اين يوفوها متعلق به اين تمدن درون زميني است. كه يكي از دروازه هاي آن در قطب جنوب است.ديدن ويديو ها را به علاقه مندان پيشنهاد ميكنم. در اين ويديو ها جنگ با بشقاب پرنده ها به وضوح به نمايش درامده است. http://www.youtube.com/watch?v=DB9f30cNYDA&feature=player_embedded اين مستندات با يك ويدئو آغاز ميشود .11 ژوئن 1945 كاركنان سازمان ضد جاسوسي SMERH از لشگر 79 زرهي از ساختمان ستاد نيروي دريايي آلمان به آدرس Berlin Diergarten, Terpittszufer 38-42 در اداره به نقشه اي براي عبور از اعماق دريا برخورد كردند كه مهر و موم شده بود براي كاپيتانهاي زيردريايي هاي كلاس 1 zonder-Fuhrer كه تقريبا متشكل از 38 زيردريايي بودند و شماره گذاري شده بودند با يك سري 44 تايي( نه با فرم 0188 تا 0199 بلكه با شماره هاي 0446 تا 0456) . به گفته مورخان نظامي در پايان جنگها در آلمان از اين زيردرياييها محموله هايي از اژدرها را با چيزهاي ديگري جايگزين نمودند .بعلاوه اين زيردريايي ها حامل تعداد زيادي مسافر بوده است بالغ بر صدها نفرفقط در 38 زيردريايي !! http://www.youtube.com/watch?v=Z2zBz2Nj0k0&feature=player_embedded سفر درياسالار برد در آگارتا » زمين توخالي » در 19 فوريه 1947 (همراه با ويدئو) . در 26 فوريه 1947 ناو نيروي دريايي ارتش امريكا ويرانگر مورداك (Destroyer Murdock ) با 68 ملوان و كارمند منهدم گشت كه با نوعي هواپيماي حامل از نوع كازابلانكا آسيب ديده بود . بالغ بر نيمي از هواپيماهاي عرشه ناپديد شده بود. هيات اعزامي در شش ماه شكل گرفته بود اما در 26 فوريه سال 1947 تنها پس از گذراندن دو ماه در قطب جنوب وحشتزده و در هراس در حال فرار بودند!در انجمن كنگره امريكا درياسالار برد اظهار داشت كه او توسط ديسكهاي در حال پرواز نازيها مورد حمله قرار گرفت كه با سرعت غير قابل باوري حركت ميكردند .لازم به ذكر است كه اين عمليات كاملا نظامي بوده است .13 ناو سنگين نظامي ٬ هواپيماي حامل از نوع كازابلانكا به همراه هواپيماي جنگنده و زيردريايي جنگي به همراه تسليحات نظامي . عمليات HighJumpسال 1947 تصاوير از تلويزيون رسمي امريكا part 1-5 . Part 1: http://www.youtube.com/watch?v=JCPND6r4dAE Part2: http://www.youtube.com/watch?v=MC7955D6EFc Part3: http://www.youtube.com/watch?v=tvlobNQct4I Part4: http://www.youtube.com/watch?v=yqOPWyRQJbQ مختصات زمين توخالي ( .( part 1-5 حقايق واقعي از موجوديت زمين توخالي و مهمتر از آن موقعيت دقيق دروازه !! همانطور که در قطب شمال (در نزدیکی آن) و در جنوب.تصاوير لحظه اي گرفته شده از فضا و موثق و رسمي ميباشند به خوبي ويديوهاي ايستگاه فضايي مير .تك تك آنها را با دقت تماشا كنيد . http://www.youtube.com/watch?v=Vfncs1S84k8&feature=player_embedded Part 2: http://www.youtube.com/watch?v=4G7v8UUm-qA&feature=related * Part 3: http://www.youtube.com/watch?v=hCop5_CWXrY&feature=related * Part 4: http://www.youtube.com/watch?v=CgBsymU9-vI&feature=related * Part 5: http://www.youtube.com/watch?v=tWkFfi9e0S0&feature=related Source and author: vlad9v (youtube) ![]() عكس آپولو از دروازه آگارتا پس از بازگشت ادمیرال او را تحت بازداشتی به مدت 6 ساعت قرار میدهند و او را مجبور می کنند تا از ذکر واقعیت خود داری کند حتی همسر او را تحت فشار قرار داده بودند و ناچار به اطاعت میشود و کل جریان را تحت عنوان حمله نازی ها جلوه میدهند .ادمیرال گزارشی به رئیس جمهور داده که در ان از یوفو ها با سرعتی غیر قابل باور ذکر شده که بین قطبین حرکت می کنند. برگرفته از سايت: http://thetruthbehindthescenes.wordpress.com/2011/05/13/admiral-byrds-flight-in-agharta-ariana-hollow-earth-19-february-1947-video/ ![]() جمعه 8 / 6 / 1391برچسب:نشان دادن سهوي يوفو ها در مركز كنترل ناسا,ناسا, :: 16:39 :: نويسنده : مهدی نیکخواه
ناسا يك مركز كنترل يوفو را در تاريخ May 30, 2011 نشان داد .جرياناتي توسط دوربينهاي ISS ضبط شده كه فقط كافيست فيلمها را درروي نقشه هاي مكان يابي آن در حدود سه روز به عقب برگرداندند. اينطوربه نظر ميرسد كه ناسا در حال كار با دو دوربين ISS به طور پخش زنده ميباشد . اين جاييست كه شما هم تصويري را كه من ديدم ميتوانيد مشاهده بكنيد !…. كه در نهايت با اطلاعاتي كه ISS خواهد داد متفاوت ميباشد . Link: http://www.nasa.gov/multimedia/nasatv/ustream.html يا ميتوانيد آنرا در اين آدرس مشاهده كنيد: آن خروجي بالايي در نهايت ميتواند در خروجي ISS به اين شكل دربيايد : آن خروجي ناسا نتيجه يك اشتباه است يا يك پخش عمدي؟ http://www.youtube.com/watch?v=1Jequ-u87Rw&feature=player_embedded ![]() فیلم یوفو در فرودگاه اورلاندو: http://www.youtube.com/watch?v=2P3yHoJL9mo&feature=player_embedded هنگام فرود یک هواپیما در فرودگاه اورلاندو یک یوفو مشاهده شد که با سرعت بسیار زیادی از درون یک ابر بیرون آمد. بعد از بررسی دقیق فریم به فریم ویدیو، مشخص شد که این وسیله هوایی ناشناخته در پشت ابرها پنهان نشده بود بلکه با سرعت از میان آنها در حال عبور بود. اگر ویدیو را در ۱۳ و ۱۴ ثانیه نگه دارید خواهید دید که این وسیله در حال پنهان شدن میان ابرها نبود بلکه در حال گذر از سمت راست تصویر بوده است. ![]() جمعه 8 / 6 / 1391برچسب:با تلسکوپ هاوایی کدامیک را بررسی خواهیم کرد سیاره نیبیرو,سه سیاره,ماه,یوفوها؟, :: 16:33 :: نويسنده : مهدی نیکخواه
تلسکوپCFC پروژه خود را در سال ۱۹۷۹اغاز کرد.مکان آن در بالای یکی از قله های Mauna Kea که در ارتفاع ۴۲۰۰پا از سطح مجمع الجزایر هاوایی و قلل آتشفشانی آن قرارگرفته است. ماموریتCHFT ایجاد یکسری تسهیلات برای کاربران و ایده پردازان خود بود و به ارائه تسهیلاتی برای رصدهای نجومی است و بالطبع انچه ارائه می کند در راستای اهداف دولتها در باره اینگونه پروژه ها می باشد و انچه دیده میشود Mauna Keaمورد سوء استفاده قرار میگیرد و پتانسیلهای آن هدفمندی دیگری برای دولتها دارد. علاوه بر تلسکوپ تجهیزات دیگری مانند انواع دوربینها و تصویرگرهایی به نام ‘cloud cameras’نیز میباشد که در معرض تماشای عموم نیز قرار گرفته است.در خبرهاو پستهای پیشین به شما درباره وقوع انفجار نوری عظیمی در تاریخ ۲۲ ژوئن۲۰۱۱ دادیم این انفجار به سان حبابهای نوری دیده می شد و حالت عجیبی از پرتو افکنی نوری داشت. هفته گذشته تلسکوپ و ‘cloud cameras رصد دوباره ای از پدیده انفجاری عجیب و غیر منتظره داشت. در ویدئو۱شاهد ان هستید.این نیبرو سیاره دوم است و یا تنها شاهد ماه هستیم ؟ در ۰۲:(در راستای خورشید) – ویدئوی گرفته شده توسط رصدخانه CFH جهانی،۳٫۶ مترتلسکوپ نوری / مادون قرمز. ویدیو ۲ : گروه سیارات یا بشقاب پرنده دیده می شود قبل از طلوع آفتاب. گرفته شده با دوربین ابر است ایا این تنها یک هواپیماست؟ ویدیو ۳ : سیارک، UFO یا فقط یک پدیده طبیعی است؟ ویدئو : ۴ ماه عجیب در بالا هاوایی و یا شاید یک پدیده طبیعی؟ لینک مشاهده ویدیو ها چهار پدیده عجیب و غریب می بینیم و یا به سادگی قابل توضیح هستند. اگر شما یک توضیح برای این مشاهدات دارید، لطفا به ما اطلاع دهید. ![]() جمعه 8 / 6 / 1391برچسب:مشاهده یوفو در پرواز ژاپن, :: 16:7 :: نويسنده : مهدی نیکخواه
مشاهدات: در 17 نوامبر سال 1986 کارکنان پرواز هواپیمای ژاپنی بوئینگ 747 سه شی ناشناخته (یوفو) را بر فراز آسمان شرقی آلاسکا در غروب آفتاب مشاهده کردند. و اشیا از سمت چپ(تاریک) هواپیما به سمت راست (روشن تر) حرکت می کردند. در آخر دو شی اول را هر سه کارکنان هواپیما دیدند. کاپیتان کنجو ترائوچی یک خلبان کار کشته با تجربه پرواز 10000 ساعت و همچنین تجربه خلبانی هواپیماهای جنگی در کابین خلبان در سمت چپ نشسته بود؛ کمک خلبان تاکانوری تامفوجی در سمت راست نشسته بود و مهندس پرواز یوشیو سوکوبا نیز حضور داشت. هواپیما در تنظیمات خلبان اتوماتیک در ارتفاع 110000 متری در ساعت 5:09 عصر به سمت تالکنتا در آلاسکا قرار داشت. دو شیء: ساعت 5:11 عصر. کاپیتان ترائوچی در سمت چپ خود در دور دست و حدود 610 متر پایین تر از خود متوجه دو شیء شد که بسیار شبیه هواپیماهای نظامی بودند. در ساعت 5:18 یا 5:19 عصر آن دو شیء فاصله خود را به 150 تا 300 متری جلوی هواپیما رساندند. کاپیتان ترائوچی اینطور آن اشیا را توصیف می کند که:» آن چیز ها طوری حرکت می کردند که انگار هیچ جاذبه ای وجود ندارد! سرعتشان بالا رفت سپس متوقف شدند بعد از آن با سرعتی هم اندازه ما پرواز میکردند طوری که به نظر در کنار ما ایستاده بودند.سپس با نوری خیره کننده به مدت 3 تا 7 ثانیه که با تابشی فوق العاده گرم همراه بود مواجه شدیم و بعد از 3تا 5 دقیقه پهلو به پهلوی ما به مدت 10 دقیقه حرکت می کردند.» حرکت آن ها طوری بود که هواپیما حرکت موجی پیدا کرده بود که از روی دماغه هم مشخص بود هواپیما تکان میخورد. هر کدام از اشیا دیسک شکل بودند و قسمتی از آن هم که شبیه دماغه هواپیما بود مستطیل شکل بود همچنین قسمت تیره و مجزایی هم در مرکز آن ها قرار داشت که کاپیتان بیان می که زمانی که از زاویه دیگری نیز مشاهده می شدند شکلی مانند سلیندر داشتند. این اشیا در 5:23:13 عصر در افق شرق ناپدید شدند. سفینه مادر: در جایی که اولین شیء ناپدید شد کاپیتان ترائوچی متوجه پرتوهای نور کمرنگی شد که بر ارتفاع, سرعت, و موقعیت آنها تاثیر گذار شده بود. تنظیمات رادار تا شعاع 46 کیلومتری بود و کاپیتان در مورد حضور این اشیا در موقعیت ساعت 10 و فاصله 13.9 کیلومتری به ای تی سی اطلاع داد که آنها چیزی نیافتند اما برطبق المنت ریس در جهتی که هواپیمای ژاپنی حرکت می کرد برای چند دقیقه چیزی مشخص بوده که بصورت مواج حرکت میکرده . زمانی که به روشنایی های شهر رسیدند باعث آشکار شدن شیء دیگر شد که ترائوچی اعتقاد داشت یک سفینه مادر غول پیکر به اندازه 2 هواپیمای باری دیده است و پس از مشاهده تلاش می کند که مسیر هواپیما را از آن دور سازد در حالی که شی دنبال آنها می رفت و از ارتفاع 35000 فوتی به 31000 فوتی با 360 درجه تغییر حرکت می کرده. حتی رادارهای کوتاه برد فرودگاه فیربانک نیز آن را ثبت نکرده بودند. ای تی سی مداخله ارتش را پیشنهاد کرد تا آنها را به سلامت به مقصد برساند انا با مخالفت ترائوچی مواجه شد, سرانجام هواپینای 1628 ژاپن در ساعت 18:20 به سلامت به زمین نشست. پس از واقعه: کاپبتان ترائوچی اظهار داشت که بر طبق گزارشات اف اف ای آن شی یوفو بوده است. در دسامبر 1986 ترائوچی مطلب را به دو خبرگذاری کیودو اطلاع داد.پس از این کار هواپیمایی ژاپن بسرعت وارد قضیه شد و او را پشت میز نشین کرد و همچنین ممنوع المصاحبه که سرانجام او در کانتو بازنشست شد. خبر گزاری کیودو با مرکز اطلاعات اف اف ای , پل استوک ارتباط برقرار کردند و از صحت موضوع اطمینان یافتند. در پی این موضوع اف اف ای ناحیه آلاسکا با جان کالاهان رئیس بخش تحقیقات در مورد تصادفات میخواستند ببینند که چه چیزی باید در مورد این یوفو ها بگویند. جان کالاهان از هر حادثه ای بی خبر بود و اظهار داشت که این اشیا بسیار مشابه بمب افکن اند! او از مسئولان خواست برای واگذاری مطلب به مرکز تکنیکی نیوجرسی اقدام کنند و نوارهای صوتی و ویدئویی و همچنین رادار ها را نیز بازبینی کنند. یک روز بعد دونالد دی انگن از اف اف ای که بیش از نیم ساعت نوارها را بررسی کرده بود خواست تا یک جلسه ای را آماده کنند تا به گروهی از مسئولین حکومتی توضیحاتی دهد و همچنین عنوان کرد تا قبل از آن صحبتی از این قضیه جایی درز پیدا نکند. جلسه با حضور اف بی آی , سی آی ای , و گروه تحقیقاتی پرزیدنت ریگان همراه بود تمام حاضرین مطلب را سری دانسته و بیان کردند این جلسه به هیچ عنوان نباید عمومی شود. بعد از سه ماه در 5 مارس 1987 اف اف ای نتایج بدست آمده را در یک کنفرانس عرضه کرد. پل استوک بیان می کند که ما تجهیزات کافی برای اثبات چیزی در آن منطقه را در اختیار نداریم و می افزاید که ما نمیتوانیم دیده های کارکنان هواپیما را رد کنبم اما چیزی را که آنها دیده اند را نمی توانیم اثبات کنیم همچنین پس از کنفرانس اسنادی در اختیار خبرنگاران قرار گرفت.
:AS-53 UFO پرواز
در 29 ژانویه 1987 در ساعت 6:40 دقیقه عصر پرواز 53 هواپیمایی آلاسکا یک شی را که در ارتفاع11000 متری و 97 کیلومتری غرب مک گراث با سرعت زیادی حرکت می کرد را مشاهده کردند و رادار آن یک شی بزرگ را در منطقه ساعت 12 و فاصله 40 کیلومتری نشان میداد. آنها نمی توانستند تشخیص دهند که شیء یا نوری در آنجا قرار دارد چیست آنها فقط متوجه بودند که فاصله آن از رادار به سرعت زیاد می شد در یک ثانیه 5 مایل به فاصله اش اضافه کرد که سرعت آن 290000 کیلومتر بر ساعت تخمین زده شد در حالی که طبق گزارشات سرعت هواپیما یک مایل در ثانبه یعنی حدود 5800 کیلومتر بر ساعت بود. شیء باز هم خارج از دسترس رادارهای ای آر تی سی سی بود و نتوانست ادعاهای خلبان را اثبات کند.
دیسک آسمانی نبرا قدمت دیسک آسمانی نبرا به اتفاق آرا به 1600 سال قبل بر میگردد و منصوب به یک منطقه در زاکسن آنهالت (Saxony – Anhalt) در آلمان است. این دیسک یک صفحه برنزی گرد به قطر حدود 30 سانتیمتر و به رنگ آبی – سبز است و با نماد ها و سمبل های طلایی رنگی منبت کاری شده است که عده ای آن را خورشید یا هلال کامل ماه تفسیر کرده اند یا حتی ستاره ها (شامل یک دسته هفت تایی ستاره است که به خوشه پروین نسبت داده شده. به ویکی پدیا مراجعه شود). و هلال ماه با چندین حرکت آن (به عکس دقت کنید که هلال های ماه روی آن از کوچک به بزرگ)یا به عنوان قایق خورشید Sun Ship تفسیر شده است (در عکس زیر همه چیز کامل نشان داده میشود). این شیء به عصر برنز در فرهنگ آنتیس (Unetice) وابستگی دارد. اگر این شیء پیدا شده معتبر و قابل اعتماد باشد، یک نور جدید را به علم ستاره شناسی و قابلیت های مردم اروپا در عصر برنز می پاشاند. (از جمله سازندگان استون هنج Stonehenge). قضاوت کردن از روی قوسهای تذهیب شده طلایی (که زاویه ها را تشکیل میدهند) در طول محیط دیسک، ممکن است باعث فهمیدن این موضوع شود که فرهنگ عصر برنز در اروپای مرکزی، از اندازه گیری اجسام آسمانی و چیزهای دیگری که گمان میکردیم، بسیار پیچیده تر بوده است. این شی نیز بدون بحث و جدال نبوده است. ریچارد هریسون Richard Harrison پروفسور تاریخ شناسی دانشگاه اروپایی بریستول و متخصص در ظروف قدیمی شناسی، با اینکه در هنگام مصاحبه اش این شیء را ندیده بود، اجازه داد که یک مستند BBC از نظریه های اولیه اش در رابطه با این شیء نقل قول کند. به این لینک برای مستند BBC مراجعه کنید. http://www.bbc.co.uk/science/horizon/2004/stardisctrans.shtml به نظر می آید که این دیسک بسیار به طور ناگهانی و غیر منتظره در سال 2001 سر از فروشگاه بین المللی عتیقه فروشی (یک فروشگاه اینترنتی) در آورده است. فروشنده مدعی شده بود که این دیسک بوسیله تعدادی جستجو گران غیر قانونی عتیقه جات در سال 1999 با کمک یک فلز یاب از زیر خاک در آورده شده بود.
این قسمت شرح عملیات پلیس برای پیدا کردن این شیء است. اموال باستان شناسی، جزئی از دارایی ایالت (زاکسن آنهالت) است. در یک ماموریت پلیسی در باسل (Basel) در سوئیس، این دیسک توسط باستان شناسان ایالت دکتر ولفهارت اسکلوسر Dr Wolfhart schlosser بدست آورده شد. و طبق قسمتی از معامله، رئیس قاچاقچیان آنها را به جائی که بقیه وسایل وجود داشتند راهنمایی کرد و باستان شناسان بقیه وسایل که شامل (دو شمشیر برنزی، دو تبر، یک chisel (نوعی کاردک) و قطعاتی از دستبند های مارپیچ) بود، پیدا کرد. این قسمت ادامه ی ماجرا است. با اینکه در اولین حفاری هیچ شخصی وجود نداشت، اما باستان شناسان شروع به حفر و کاوش در آن منطقه کردند و شواهد و مدارکی مبنی بر صحت ادعای آن شخص پیدا کردند (وجود وسایل و مصنوعات برنزی در خاک آنجا). دیسک به همراه چیزهای پیدا شده مربوط به آن در موزه Landesmuseum fur vorgeschichte (موزه ملی تاریخ باستانی) در زاکسن آنهالت آلمان قرار دارد. منطقه پیدا شده توسط قاچاقچیان غیر مجاز، یک محوطه باستانی – تاریخی است که بالای تپه را احاطه میکند تپه هنوز به نام میتلبرگ Mittelberg (تپه مرکزی) مشهور است. این یک تپه 252 متری است که درجنگل زیگلرودا Ziegelroda ، در 180 جنوب غربی برلین قرار دارد. این نقطه طوری قرار دارد که به نظر میرسد در نقطه اعتدالین (یا دایره البروج به هر یک ار دو نقطه تقاطع مسیر ظاهری سالانه خورشید با استوای سماوی (امتداد استوای زمین تا آسمان شب) گفته میشود) و پشت بلندترین قله کوه هارز Harz است. دشتی در نزدیکی آن قرار دارد که دارای حدود 1000 تپه میباشد. توسط شکارچیان گنج، ادعا شده است که این شیء مصنوعی درون یک چاله پیدا شده است. با اینکه این شیء به کمک متد های باستان شناسی کاویده نشده است، و با اینکه ممکن است زادگاه ادعا شده آن ساختگی باشد، اما، سندیت آن وابسته به عکسهای ریز از روی خوردگیهای روی کریستال می باشد (به لینک مراجعه شود). که تصاویری را ارائه میدهد که نمیتوانند تقلبی باشند و در نوع خود یکی از بهترین و زیباترین ریزنگارهای علمی می باشد. تاریخ دقیقتر دیسک آسمانی نبرا، با اینکه وابسته به تاریخ سلاح های عصر برنز، که به همراه دیسک برای فروش گذاشته شده بود، و گفته میشود که از همان محوطه میباشند، که این تبر ها و شمشیر ها از نظر نوع شناسی می توانسته به هزاره 2 قبل از میلاد برسد (فرهنگ آنتیس Unetice ). آنهایی که این دیسک را معاینه کرده اند، به این موضوع نیز اشاره کرده اند که زنگارهای نشان داده شده روی دیسک، می تواند قدمت آن را نشان بدهد. http://www.crystalinks.com/shroud.html با توجه به تجزیه و تحلیل عناصرتوسط اشعه ایکس فلورسانس توسط (ای . پرنیکا) E. Pernicka از دانشگاه فرایبرگ Freiberg ، سرچشمه عنصر اصلی آن (مس) از میتربرگMitterberg ، اتریش میباشد. در حالی که طلای آن از کوههای کارپاتیان Carpathian است و قطعا از مس بوتندورف Bottendorf که در مجاورت دیسک نبرا است، استفاده نشده است. اما بعضی از اشیاء مسی، همانجایی که گداخته شده بودند، پیدا شدند. اگر این دیسک معتبر باشد، میتوان استدلال کرد که 3600 سال قبل در اروپای مرکزی، مقداری نجوم و ستاره شناسی وجود داشته. ارائه مصریان باستان از آسمان یک قیاس الگووارانه (از این دیسک) در این زمان است. کمبود مفاهیم باستان شناسانه ی محکم برای این دیسک، به این معنا است که اعتبار گذاری و زمان گذاری برای این دیسک سخت میباشد. این شیء به هیچکدام از اثرات هنرمندانه دوران خود شباهت ندارد و حتی توسط عده ای از باستان شناسان، تقلبی معرفی شده است. امکان دارد که این وسیله، همانگونه که برای مسائل علمی استفاده میشده، برای مفاهیم و مقاصد روحانی هم استفاده میشده. این دیسک یک شیء بسیار زیبا میباشد و زنگارهای آبی – سبز روی برنز ممکن است قسمتی از این شیء دست ساز بوده باشد. به تازگی اصالت آن توسط پروفسور پیتر اسکوار Peter Schauer از دانشگاه رگنزبرگ Regens Berg که آن را به عنوان یک شیء از ناشناخته تفسیر کرده است، مورد بررسی قرار گرفت. همچنین در فاصله 23 کیلومتری محل حفاری، دایره گوسک Goseck کشف شد، که میگفتند یک رصد خانه خورشیدی است که در سال 4900 قبل از میلاد ساخته شده. دایره گوسک Goseck (تصویر بالا)
![]() جمعه 8 / 6 / 1391برچسب:نقشه ستاره پارسي با مريخ و خوشه پروين مصري انطباق دارد(ارتباط بناهاي ايران و بناهاي مريخ), :: 14:58 :: نويسنده : مهدی نیکخواه
نقشه ستاره پارسي با مريخ و خوشه پروين مصري انطباق دارد اين سايت ( يا محوطه ) تاريخي در ايران قرار دارد احتمالا بزرگترين يادواره ستاره ثريا يا خوشه پروين است كه بروي زمين پيدا شده است و در حال حاضر يكي از هيجان انگيز ترين مداركي است كه براي نقشه ستاره و ارتباط با مريخ مي تواند مورد مطالعه قرار بگيرد . ( بروز شده در 2009 ) اخيرا توسط ماهواره عكس هايي با رزولوشن يا وضوح بالايي از اين ناحيه گرفته شده كه در اينجا قرار داده شده است و (tepe) تپه و برآمدگي غير عادي آن به وضوح مشهود است . اين منطقه براي كاووش و تحقيق بسيار پر مخاطره است به علت اينكه ورود به اين كشور براي تحقيق و كاووش از خارج ممنوع مي باشد و هيچ دانشگاهي هم در اين زمينه در ايران وجود ندارد تا با توجه به روز شدن اطلاعات در اين باره به بررسي اين منطقه بپردازد . تنها اطلاعاتي كه در اين زمينه هست براساس ايميلي است كه از طرف يك دانشجو كه نامي از خود نبرده است : او گفت : اين تپه وسيع روي زمين با نوع ساق پاي گاو مانند مصري (Egyptian leg of the bull shape) شباهاتي دارد . احتمالا اين تپه اي است كه از دل خاك بوسيله حفاري هايي بيرون آمده و در يك عصر باستاني اصلاح شده است . آنها بر اين باورند كه تپه بيضوي شكل ساخته بشر است . نظريه ديگري نيز در اين زمينه وجود دارد كه مي گويد شايد اين تپه از بقاياي مواد تپه ساخته شده است . با توجه به پيشينه باستاني ايرانيان ميتواند به دليل فرسايش شديد تپه براحتي بيشتر از 4000 سال قدمت داشته باشد . اين شكل برآمده متعارف تقريبا يك شكل بيضوي مانند مي باشد . گوشه بيروني آن كه بسمت بالا زاويه دار شده شكل صورت هاي غيرمتعارف و غير عادي روي سطح كره مريخ است . درازاي آن چيزي در حدود 500 متر است و WAYNE (هرشل) يكبار متقاعد شده كه اين يادواره صورت بشر بوده است . WAYNE اعتقاد دارد كه يكبار اين شكل برآمده ( leg مانند غير متعارف ) اثبات شده كه ساخت بشر بوده است بنابراين به احتمال بسيار زياد و به نيابت از نشان مصري اين سوال مي تواند مطرح شود . مصر و ايران هر دو يادبودهاي با اهميت زمين (bird headed star) ستاره سر پرنده اي «خدايان» خوشه پروين به عنوان مهمترين ستاره در سپهر كه به خدايان آنها وابسته است و ديسك بالدار پرنده خدايان (The flying winged disc) را جشن مي گرفتند . محدوده سناره خوشه پروين در اينجا رو با سايت باستاني مريخ نقشه ستاره (Lalibela Dendera) در چرخه home page كه درهمين سايت قرار دارد مقايسه كنيد . براي گواه بيشتر بر عقيده ستاره باستاني » خدايان» از خوشه پروين در ايران و سومر در اينجا كليك كنيد : همينطور توجه كنيد كه چطور يكي ديگر از مناطق باستاني نزديك به ملك شاه (Malik Shah) اثبات راز بزرگ فراموش شده ديگري را احتمالا از حقيقت موارد غير عادي در مريخ در خود جاي داده است . يك يادواره عظيم كه تپه دادان (Dadan mound) ناميده شده نشاندهنده يك نوع ساختار باستاني شايد يك كوه اصلاح شده (Modified mountain) است . اين به طور قابل ملاحظه اي نزديك به چهار طرف شكل هرم مانند عجيب پيدا شده در مريخ است ( شكل پايين ) ![]() ![]() جمعه 8 / 6 / 1391برچسب:عکسهای کیوراسیتی از یوفو در سطح مریخ, :: 14:50 :: نويسنده : مهدی نیکخواه
از 5 اگوست که مریخ نورد„Curiosity“در سطح مریخ فرود امد تاکنون تصاویر جالبی را مخابره کرده است: ![]() دو شنبه 4 / 6 / 1391برچسب:ارسال تصاویر اشیای پرنده ناشناخته از سوی کیوریاسیتی در مریخ,مریخ نورد,کنجکاو,ناسا,حیاط در مریخ, :: 15:23 :: نويسنده : مهدی نیکخواه
مریخنورد «کنجکاوی» اخیرا تصاویری را به زمین ارسال کرده که در آنها اشیای پرنده ناشناختهای دیده میشوند. به گزارش روزنامه «هافینگتونپست»، انتشار عکسها و فیلمهایی که اخیرا کاوشگر کنجکاوی از مریخ ارسال کرده، شایعات در مورد وجود فضاییها را افزایش داده است. مریخنورد «کنجکاوی» که اوایل ماه جاری میلادی در عملیاتی نفسگیر توانست با موفقیت در مریخ فرود آید، اخیرا تصاویری را به زمین ارسال کرده، که در برخی از آنها اشیای پرنده ناشناختهای قابل مشاهده است. با انتشار این تصاویر، شایعه وجود یوفوها (اشیای پرنده منتسب به موجودات فضایی) بیش از پیش افزایش یافته است. در همین حال، برخی محققان تلاش کردهاند با استفاده از فیلترهای تصویری ماهیت این اشیای پرنده را مشخص کنند، با این حال هنوز به درستی مشخص نشده که این پرندگان ناشناخته، دقیقا چه چیز هستند.
بیگانگان فرازمینی اخرین اخبار و مدارک از بیگانگان فرازمینی و عجایب شگفت انگیز گوشه و کنار دنیا ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |