اخرین اخبار و مدارک از بیگانگان فرازمینی و عجایب شگفت انگیز گوشه و کنار دنیا
تاریخ : یک شنبه 6 / 2 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه

خبر داغ داغ!

دوشنبه، یازدهم فوریه 2013، اصابت صاعقه به کلیسای سنت پیتر بازیلیکا، تنها ساعاتی پس از آنکه پاپ بندیکت شانزدهم در خبری شگفت آور که گوشه و کنار جهان را در شوک فرو برد اعلام داشت در 28 فوریه از رهبری   یک میلیارد و صد میلیون  کاتولیک های جهان کناره خواهد گرفت.

زمان مشخص شده برای کناره گیری (استعفا) در نظر برخی کاتولیک ها عجیب می نماید، خصوصاً به این خاطر که پاپ به دقت در انتخاب تاریخ ها از منظر ارزش نمادین آنها مشهور است. قطعاً نشانه ای در کار است.

کاتولیک ها و همچنین نظریه پردازان توطئه، با تأکید بر زمانبندی بی نقص برخورد صاعقه، با تمام نیرو در حال رمزشکنی از این امر هستند.

END OF DIVINE DARKNESS

( در این عکس که بوسیله ی فیلیپو مونته فورته گرفته شده، گنبد کلیسای سنت پیتر در هوای طوفانی مورد اصابت مستقیم صاعقه قرار گرفته است. برخورد صاعقه به گنبد همچون برافروختن شمعی در کلیسا نشان داده شده است.)

واتیکان در واکنش به مستندی برساخته از پرونده های سرّی درباره ی فساد و رشد گناه در واتیکان، به رسانه ها تاخت. به نظر می آید که عدم رعایت فرامین ششم و هفتم (اشاره به ده فرمان موسی) در میان گروهی از کشیش های طالب قدرت شایع شده است، و نیز یکی از عوامل دخیل در استعفای پاپ می باشد.

مطلع شده ایم که رسوایی های بیشتری در راه است.

آیا پاپ بعدی، پایانی بر این (دوران) ظلمت الهی خواهد بود؟

 

قاضی خوفناک وارد می شود!!

کناره گیری ناگهانی پاپ، میلیونها نفر را به پیشگویی قرن دوازدهم «سنت مَلکی» که به پیشگویی «آخرین پاپ» معروف شده، سوق داده است.

مَلکی در پیشگویی اش به سال 1139 میلادی، میگوید که تا پیش از رسیدن« روز داوری» 112 پاپ دیگر انتخاب خواهند شد. بندیکت صد و یازدهمین پاپ است. آخرین پاپ، که «پیتر رومی» خطاب شده، می تواند بازگشت «سنت پیتر» به عنوان اولین و آخرین حاکم کلیسا باشد. (بر اساس الهیات رومی، غنوسیه بر این عقیده اند که جیمز(یعقوب) برادر عیسی، اولین رهبر کلیسا بوده است.)

چیزی به آمدن صبح (پایان کار) نمانده است در حالی که واتیکان همچنان دست به کار شکار انسان است.

روشن بینی اسقف مَلکی شامل پایان گرفتن دوران کلیسا نیز هست:

« در زمان آزار رسانیِ نهایی کلیسای رومی، پیتر رومی به حکومت خواهد رسید، که جماعتش را از میان بسیاری آزمایش های سخت پیش خواهد برد، که پس از آن شهر هفت تپه نابود شده، و قاضی خوفناک مردم را به قضاوت خواهد نشست. پایان.»

مسیحیان بر این باورند که این قاضی، همان عیسی است که بر اعمال تمام زمینیان قضاوت خواهد کرد، و در «بزرگترین و مهیب ترین روز خدا» (مَلکی 4:5)، یعنی روز داوری، بر مبنای اینکه با موهبت حیات بشری چه کرده ایم، عاقبت مان را به ما اعطا خواهد کرد.

هر چشمی او را خواهد دید. (مکاشفات 1:7)

« زیرا که پسر انسان قصد دارد که در سایه ی شکوه پدرش به همراه فرشتگانش قرار گیرد، و آنگاه هر شخصی بر اساس آنچه بدان عمل کرده است پاداش خواهد دید.» (متی 16:27)

مسیحیان برای هر اندیشه، هر عمل و هر رفتاری که در مدت زمان حیات داشته اند مورد حسابرسی قرار خواهند گرفت.

اگر احیاناً همه چیز را از خاطر برده اید نگران نباشید. همه چیز ثبت و ضبط شده است. (به قول دانشمندان، هر چه باشد، در واقعیتی شبیه سازی شده زندگی می کنیم.)

نشانه ها

آیا عیسی، قاضی روز داوری، در راه است؟

آیا باید این پیشگویی را جدی بگیریم؟

«پیشگویی آخرین پاپ» که برخی مدرسیون آن را مقدس میدانند، در نظر افراد دیگری که آن را بعنوان موردی جعلی مربوط به قرن شانزدهم، رد می کنند، دارای شبهات زیادی است.

اما با توجه به آنچه که در ایران می گذرد، یعنی جایی که مسلمانان شیعه از جمله محمود احمدی نژاد در تلاش برای تعجیل در ظهور منجی اسلام (مهدی) – که عیسی همراهی اش می کند- هستند، باید احتمال اینکه سلسله رویدادهای جهانی همچون دستگاههای بازی Slot Machine در لاس وگاس پشت سر هم اتفاق بیفتند، محل پرسش و بررسی قرار بگیرد.

پیش از آنی که فکرش را بکنیم 888 نشانه (عدد عیسی) را می توانیم نظاره کنیم.

گفته شده است که در روز داوری نشانه هایی در آسمانها خواهد بود و نیز «نشانه ی پسر انسان» ظاهر خواهد شد، یعنی «پسر انسان بر مرکب ابرهای آسمان خواهد آمد، با قدرت و شکوه بسیار.» (متی 24:36)

من هنر مسیحی یی که مسیح را سوار بر ابرهای آسمان و بر فراز پسر انسان ترسیم می کند در کتابم راز صهیون و ابزار روز داوری بررسی کرده ام. این هنر، عیسی را در حالی نمایش می دهد که وی سوار بر مرکاواه (ارّابه تخت؛ تخت گردون) از راه می رسد. تصور می شد که تخت مرکاواه وسیله ی نقلیه ای هوایی است که خداوند سوار بر آن آسمانها را در می نوردد. (مزامیر 18:10). همچنین تصور میشد که پیامبران خدا بر این ارّابه ها می رانند. (همان، 6).

حزقیال در روشن بینی مهیب اش از کالسکه ی خداوند به صورت وسیله ی نقلیه ای پرنده با «چرخهایی در میان چرخهای دیگر» یاد می کند، و تخت ارّابه را زنده، یعنی موجودی ارگانیک یا وجودی زنده توصیف می کند. (حزقیال 10:15) چرخ ها به سرعت می چرخیدند و تلألویی زرد رنگ داشتند.

این تخت/ماشین پرنده ی معمّا گونه، به اشتباه یوفو یا سفینه ی فضایی مجهز تلقی شده است. در حالیکه به وضوح به عنوان نوعی موجود ارگانیک/ زنده توصیف شده است.

بررسی بیشتر در این رابطه  http://www.williamhenry.net/jdd.html

END OF DIVINE DARKNESS

تصویر: عیسی قاضی روز داوری کلیسای سنت الیاس، بخارست، رومانی.

عیسی سوار بر اوفانیم (چرخهای) مرکاواه (تخت ارابه) به پرواز درآمده. مریم و یحیی تعمید دهنده در جناحین او هستند.

« آنگاه که پسر خدا در شکوه خویش می آید، و تمام فرشتگان همراهش اند، در آن زمان بر روی سریر با شکوه خویش خواهد نشست. همه ی ملل در پیشگاه  او جمع خواهند شد. و او مردم را از همدیگر تفکیک خواهد کرد، همانگونه که چوپان گوسفندان را  از بزها جدا می کند. و او گوسفندان را در سمت راست قرار داده، و بزها را در سمت چپ قرار می دهد. سپس پادشاه (عیسی) به آنهایی که سمت راستش هستند میگوید «بیایید، ای کسانیکه مورد لطف پدرم قرار گرفته اید، در قلمروی که از آغاز دنیا برایتان آماده شده است جای بگیرید»… بعد به آنهایی که در سمت چپش قرار دارند میگوید «از من دور شوید، ای نفرین شدگان، به آتش ابدی که برای شیطان و فرشتگانش فراهم شده است فرو روید»… و اینها به مجازات ابدی روانه خواهند شد، در حالیکه درستکاران رهسپار حیات ابدی.» (متی 25:31-34-41-46).

END OF DIVINE DARKNESS

تصویر: مارکلا دیمیترووا «عیسی قاضی روز داوری» 2011.

نماینده ی تمثال سبک بیزانسی

کلیسای قدیمی سنت پانکراس، لندن، بریتانیا

 END OF DIVINE DARKNESS

تخت ارابه یا مرکاواه حزقیال.

حزقیال بیان می کند که تخت مرکاواه ِ یهوه همانطور که در اطراف و اکناف آسمانها بر روی چهار چرخ و در معیّت کروبیان پرواز می کند، دارای معابر ( یا شاید منزلگاهها) گوناگونی است. (حزقیال 10: 16-21; 10:2-19  و دانیال 7:9). این تصویر برخلاف عقیده ی بعضی افراد، یوفو نیست، بلکه یک وسیله ی نقلیه ی ارگانیک و سبک است.

انسانی آتشین مزاج بر روی تخت بود، که با رنگین کمان محصور شده بود. (حزقیال 4, 26-28).

ملزومات ظهور (ادوات مسیحایی)

همانطور که در کتاب ابزار روز داوری به تفصیل بیان شده، دو چیز در رابطه با بازگشت عیسی قطعی است. یکی اینکه، کتاب اعمال (اعمال رسولان) میگوید عیسی همانگونه که رفت باز میگردد (اعمال رسولان 1:11). دیگر آنکه، این اتفاق (ظهور) صورت نمی پذیرد مگر عیسی یا برادرش جیمز (یعقوب) ابزار یا نمادهایی را که از ملزومات ظهورند فراهم آورند. ملزوماتی که به «اتی مازیا» یا همان اورنگ آماده شده برای ظهور مجدد مسیح مشهورند.

در هنر مسیحی که به روز داوری می پردازد، این ادوات در کنار عیسی به تصویر در آمده اند. زیرا که از آنِ او هستند. این ادوات مشتمل است بر: تابوت عهد (که طبق معتقدات اسلام نشان و مُهر مهدی است)، صلیب، شنل نور، ظرف حاوی مانا (مائده ی بهشتی که در سفر موسی به همراه قومش قوت غالب آنان بود؛ ر.ک ارابه ی خدایان، اریک فون دنیکن- مترجم)، کوزه ای محتوی روغن مقدس، و ملزوماتی دیگر.

اتی مازیا نشان (نماد،مُهر، ابزار) پسر انسان می باشد که قابل مشاهده در آسمان است.

همانطور که در کتاب روز داوری نشان دادم، این دستگاه نسخه ی کامل تابوت عهد است، و نیز نسخه ی اصل صلیب مصلوب شدن عیسی. هر دو یک چیز اند. این دستگاه «گمشده» در روز داوری یکپارچه خواهد شد.

چه کارهایی از این دستگاه بر می آید؟

یکی از کارهایش اینست که صهیون زمینی را به صهیون آسمانها می پیوندد.

هنر مسیحی مربوط به روز داوری، به وضوح بیان می کند که اتی مازیا در اصل «جایگاه پهلوگرفتن» تخت مرکاواه است که قاضی عیسی بر فراز آن تجلی خواهد کرد.

عیسی در زمان بازگشت به زمین، مرکاواه خودش را بر روی آن می نشاند. زیرا که اورنگ پادشاهی زمینی اوست.

در نمونه ی زیر، قاضی عیسی بر فراز اتی مازیا، و در حالیکه سوار بر تختی بالدار می راند نشان داده شده است. تختی بالدار که درون حلقه های مرکزی کرمچاله-مانند است. این همان ابری است که پسر انسان سوار بر آن خواهد بود. صورتی در مینا ابرها به ما نشان داده شده است. هیرونیموس بوش، پسر انسان را همچون مجرای نوری که زمین و آسمان را به هم می پیوندد، در رؤیا دید.

عیسی در انجیل یوحنا 1:51 این نکته را به وضوح بیان میکند، و می گوید «حقیقت را به شما می گویم، درهای آسمان را باز خواهید دید، در حالیکه فرشتگان خدا بر فراز پسر انسان بالا و پایین می روند».

 END OF DIVINE DARKNESS

پسر انسان، اثر هیرونیموس بوش

END OF DIVINE DARKNESS

این ادوات مشتمل است بر تابوت عهد (که طبق معتقدات اسلام نشان و مُهر مهدی است)، صلیب، شنل نور، ظرف حاوی مانا، کوزه ای محتوی روغن مقدس، و دیگر ملزومات.

END OF DIVINE DARKNESS

«فرزند انسان در میان ابرهای آسمان ظهور میکند، با قدرت و شکوه بسیار» (متی 24:36).

ابر، معبر یا رسانایی است به نام  پسر انسان که قاضی عیسی از طریق آن سفر میکند.

ذیل ابر/معبر، اتی مازیا قرار دارد که نشان پسر انسان است.

END OF DIVINE DARKNESS

قاضی عیسی، سوار بر حلقه های بالدار معروف به مرکاواه یا ارابه-تخت.

پایین تر از او، اتی مازیا یا اورنگ آماده شده برای ظهور مجدد مسیح قرار دارد، که بوسیله ی فرشتگان محافظت می شود.

این ادوات و ابزاری است که هدفش بازکردن معبر یا راه عبوری بر زمین، به منظور از راه رسیدن قاضی است.

END OF DIVINE DARKNESS

همانطور که در کتاب ابزار روز داوری گفتم، حواریون زنده شده ی مسیح قطعات اتی مازیا را به هم متصل کرده و خودآگاهی-هایشان را به آن می پیوندند. این نقش موزائیک حواریون را در حالی نشان میدهد که خودشان را با خودآگاهِ تخت مسیح تطبیق میدهند. شعله ی بالای سرشان نمایانگر خودآگاهیِ تبلور یافته است.


چه جای دهشتناکی است اینجا!

اساساً قاضی خوفناک، به نام قاضی دهشتناک نیز بدو ارجاع شده است. این نامگذاری منطبق است بر زمینه ی «روز دهشتناک خدواند».

این عبارتی است که یعقوب پس از بیداری از رؤیایی که در آن از نردبان بهشت (معروف به پسر انسان) بالا رفته بود، استفاده کرده است. او گفت: «چه جای دهشتناکی است اینجا». «این چیزی نیست مگر دروازه ای به سوی خدا، و این دروازه ای است به سوی آسمان» (سفر پیدایش 28: 10 تا 19). فوق العاده / دهشتناک = دروازه ای به سوی خدا.

پس از بخش مربوط به برج بابل، یهوه خدای عهد عتیق، زبان انسان ها را دگرگون (مبهم) ساخت. لغت بابل در اصل به معنای «دروازه» بوده است. کاتبین یهود آن را به «ابهام» و «بی معنایی» تغییر دادند. لغت دهشتناک به جای فوق العاده، تعبیر شد به ناجور، خطرناک، و هولناک. از آن زمان، بشریت از بالا رفتن از نردبان آسمان یا بازگشایی دروازه ی ستاره ایِ درون خودمان که راهنمای ما به سوی خداست، هراس داشته است.

عیسی در روایت اولیه ی داستان جام مقدس، ملقب به «پادشاه ترس» شده است (فرانسه، 717 ب.م)؛ که اشاره دارد به نور یا وجود (فوق العاده قدرتمند و مقدس) ترسناکش، و به خودآگاهی کیهانی یی که کلامش ناقوس وار برخواهد انگیخت. «باشد که پسر انسان به جستجو بر آید و گمشده را بیابد» (لوقا 19:15).

آشکار شدن این معرفت (دانش) طلسم تاریکی ِ جهل را خوهد شکست، قلب ما را با آتش مقدس شعله ور ساخته و از اساس متحول مان خواهد کرد. بر ترس غلبه می کنیم، بر وحشت فائق می آییم، و همصدا با نور/ارتعاش مسیح همچون چراغهایی از نور، و به مثابه فرشتگان مسیح بر روی زمین خواهیم زیست. بالا رفتن از نردبان آسمان (بهشت) بالاترین پاداش زمینی ما در قبال این خدمتگزاری است.

کسی که شایسته باشد اجازه ی گذر از دروازه ی بهشت را به دست می آورد.

و نیز برای کسی که این فرصت گرانبهای متولد شدن در کالبد انسانی را هدر داده است بلیط یکطرفه ای است به جهنم.

اگر پیشگویی «آخرین پاپ» را جدی بگیریم، میگوید زمان آن رسیده که برای آمدن این قاضی فوق العاده قدرتمند و پادشاه ترس آماده شویم.

زمان آن است که چراغ دلمان را بیفروزیم زیرا فرض بر آن است که افروخته گردد.

ستاره ی عظیم و ستاره ی دنباله دار آیزون

جان فون آکن از مؤسسه ی تحقیقات و روشنگری، پیشگویی آخرین پاپ سنت مَلکی را به این شعر نوستراداموس مرتبط می داند:

ستاره ی عظیم به مدت هفت روز شعله ور خواهد بود

ابری طلوع دو خورشید را زمینه ساز خواهد شد

سگ عظیم الجثه تمام شب زوزه سر خواهد داد

زمانی که پاپ بزرگ مسندش را تغییر می دهد

سده ی دوم: شعر چهل و یکم

برخی معتقدند که این پیشگویی سخن از رویداد اختری غیرمعمولی سخن میگوید. آیا به ستاره ی بزرگ (ستاره ی سگ/سیریوس) اشاره دارد که قرار است هفت روز شعله ور باشد؟

یا می تواند ستاره ی دنباله دار باشد و یا ستاره ای که در حال تبدیل به ابرنواختر است؟ طبق اشعار نوستراداموس پاسخ ستاره ی دنباله دار است.

ستاره ی دنباله دار آیزون (که مغز انسان می تواند آن را صهیون بخواند؛ ISON/SION)وارد می شود.

آیزون / صهیون که ملقب است به ستاره ی دنباله دار قرن، قطعه ای از صخره ای فضایی پوشیده در میان ابری از غبار و گاز است که در حال حاضر با سرعت زیاد درست پشت مدار مشتری فضا را در می نوردد.

آیزون در اواخر سال 2013 یعنی در زمانی که در نزدیکترین حالت ممکن نسبت به خورشید قرار می گیرد این قابلیت را دارد که نمایشی خیره کننده را در معرض دید قرار دهد. به طور بالقوه ممکن است شارژ الکتریکی بین خورشید و ستاره ی دنباله دار برقرار شود، که البته خورشید هم اکنون نیز نسبت به حضور ستاره ی دنباله دار واکنش نشان میدهد.

 END OF DIVINE DARKNESS

این ستاره ی دنباله دار در مقایسه با ستاره ی دنباله دار هالی، از نظر محققین نمایش خیره کننده ای را ارائه می کند که حتی امکان دارد نمایش ستاره ی دنباله دار هالی در 1997 را پشت سر بگذارد.

آیزون، در 28 نوامبر 2013 از میان اتمسفر خورشید می گذرد در حالیکه تنها کمی بیش از یک میلیون کیلومتر با سطح خارجی آن فاصله دارد. ممکن است جان به در نبرد، اما اگر به سلامت گذشت، با دنباله ای خیره کننده پدیدار خواهد شد.

دانشمندان مدعی اند که درخشش آن، ماه را تحت الشعاع قرار می دهد. چند هفته پیش از کریسمس 2013، آیزون حتی در روز روشن هم با چشم غیرمسلح قابل مشاهده خواهد بود، و همچون پدیده ی آسمانی عظیمی به نظر خواهد آمد. دنباله ی چهل هزار مایلی اش چنان شعله ور می نماید که گویی موهایش آتش گرفته اند. (این ستاره ی دنباله دار به صورت قطعات مجزا نیز می تواند دیده شود، که ممکن است آن را شبیه «رشته ای از مروارید» بنمایاند).

آنچه بیش از هر چیزی فریبنده است گمانه زنی های دانشمندانی است که معتقدند آیزون می تواند حتی در روز روشن در نزدیکی خورشید نیز مرئی باشد، هر چند برای مدتی کوتاه.

آیا سپس همچون «خورشید دوم» پدیدار نخواهد شد؟

آیا آیزون همان ابری است که نوستراداموس می گفت دو خورشید را پدید می آورد؟

مسلما قابلیت این را دارد که اینگونه تعبیر شود. همچنین قابلیت متصاعد کردن گاز را دارد (قابلیتی که ستاره های دنباله دار دارند). ستاره ی دنباله دار «النین» را به خاطر دارید؟ پیشگویی 1999 پادشاه ترس نوستراداموس را به خاطر دارید؟

بله، پادشاه ترس را به یاد داشته باشید.

همانطور که آیزون را در ذهن داریم، بیایید ببینیم کتاب مقدس درباره ی ظهور مجدد عیسی چه گفته است. اول اینکه، گفته شده که او قاضی خواهد بود.

دیدن بخش های بعدی که ظهور عیسی برای اجرای داوری را همچون پدیدار شدن ستاره ی دنباله دار توصیف می کند خالی از لطف نیست:

END OF DIVINE DARKNESS

مدار یکسان آیزون با ستاره ی دنباله دار عظیم سال 1680، بیانگر آن است که آیزون نیمه ی دیگر آن شیء کیهانی است.

تصویر: نقش برجسته ی آلمانی از وقوع ستاره ی دنباله دار 1680 که در 1707 منتشر شده است.

END OF DIVINE DARKNESS

نقش برجسته ی آلمانی از ستاره ی دنباله دار 1680

END OF DIVINE DARKNESS

ستاره ی دنباله دار 1680

END OF DIVINE DARKNESS

پاریس، 1683.

نقش برجسته ی مسین، ستاره های دنباله دار را در اشکال شمشیر مانند در اندازه ی 14×21 سانتیمتر مربع نشان میدهد؛ نوشته ی پشت اثر به زبان فرانسوی از ماله: «توصیفی از کیهان».

«…آنگاه که سرورمان عیسی از آسمان با فرشتگان قدرتمندش در آتشی شعله ور پدیدار می گردد» (تسالونیان 1:7).

«آنگاه دیدم که درهای آسمان گشوده شد، آنجا را بنگر، اسبی سفید! آن که بر پشتش نشسته صادق و درستکار خوانده می شود و در راستای عدالتخواهی قضاوت می کند و به جنگ می پردازد. چشمانش همچون شعله ی آتش است، و بر روی سرش تاجهای بسیار دارد، و گفته اند نام او را که هیچکس جز خودش نمی داند. شنلی غرقه به خون بر تن دارد و نامی که بدان خطاب می شود کلمه خدا است. و لشکریان بهشت، آراسته در صفوفی منظم، پاک و بی آلایش، سوار بر اسبهایی سفید دنباله روی اویند. از دهانش شمشیری تیز و برنده بیرون می آید که با آن همه ی ملل را از پای در می آورد، و با عصایی آهنین بر آنان حکمرانی خواهد کرد. شیره ی جان ها را با آتش غضب خداوند قهار خواهد کشید. بر روی شنل و بر روی رانش نامی نوشته شده است، پادشاه پادشاهان و سرور سروران.» (مکاشفات 16-19:11)

عیسی در آتشی شعله ور و با شمشیری در دهانش که برای از پا در آوردن ملل به کار می رود پدیدار خواهد شد.

بسیاری از توصیفات ستاره های دنباله دار در آسمان، آنها را همچون شمشیرهایی که از آسمان میگذرند به تصویر کشیده اند! حتی اشعیا 24 شمشیر خداوند را دارد که در آسمان دیده می شود و برای قضاوت گناهان سکنه ی زمین نازل می شود… در 1843 جوزف اسمیت ظهور مجدد عیسی را به پدیدار شدن ستاره ای دنباله دار یا یک سیاره مرتبط دانست.

بر طبق پیشگوییهای اسلامی ستاره ای با دنباله ی درخشان پیش از ظهور مهدی از شرق ظاهر خواهد شد.

آیا این همان آیزون است؟

ستاره ی بزرگ انسان ستاره ای است

من معتقدم که شعر نوستراداموس یک پیشگویی است و می تواند جور دیگری نیز تفسیر شود.

ستاره ی بزرگ انسان ستاره ای (مذکر یا مؤنث) است که در اناجیل غنوسی تجلی و شعله ور شدنش به مدت هفت روز ذکر شده است.

شعر نوستراداموس به ما می گوید که این موجود پدیدار خواهد شد و هفت روز با چنان درخششی خواهد سوخت که همگان درخشش نور حقیقت را ببینند.

به نظر من، نوستراداموس پدیدار شدن موجودی فرا طبیعی ،یعنی یک انسان تجسم یافته (شبح)، را در شهر رم توصیف می کند. انسان تجسم یافته، انسانی نورانی است.

این مورد با تاریخ استعفای پاپ مطابق است.

بندیکت به خاطر وقف خودش به مریم باکره مشهور است. 11 فوریه روز جشن بانوی ما مریم مقدس است، که یادآور اولین تجسم (ظهور) مریم باکره ی مقدس بر سنت برنادت سوبیروس، در 11 فوریه 1858 است.

با توجه به شاهدان ظهورات مریم، این رویدادها (ظهورات) گاهی چند دقیقه و گاهی چندین ساعت به طول انجامیده اند. بانوی زیتون یا بانوی نور، ظهور مریم در میان جمعیت بسیاری بود که از دوم اپریل 1968 به مدت دو تا سه سال در منطقه ی زیتون در شهر قاهره ی مصر اتفاق می افتاد.

معجزات و شفا یافتن های بسیاری در زمان این ظهورات گزارش شده اند. البته شکاکین مدعی اند که نور دیده شده صرفاً توهّم معتقدانی است که در خوردن شراب کمی زیاده روی کرده اند.

همانطور که در کتاب راز صهیون نوشتم، توصیفات این ظهورات مریم مرا به این نظر سوق داد که مریم به طرزی فرا طبیعی همچون یک شبح یا موجودی با پیکر رنگین کمانی تجلی کرده است. هنر کاتولیکی بدن نورانی او را همچون ستاره به تصویر کشیده است.

او به مانند فرشتگان سرافیم در آتش عشق به خالق شعله ور است.

در واقع، اعتقاد من بر این است که انسان ستاره ای عضوی از جامعه ی موجودات مشتعل یا سرافیم (سراف ها) است. سرافیم که به مارهای بالدار یا شعله ور ِ خِرد و حکمت نیز معروفند بر عرش خدایی منزل دارند. آنها آنقدر درخشان می سوزند که آن کس که نا آماده درصدد برقراری ارتباط با یکی از آنها برآید، در خطر خاکستر شدن قرار میگیرد. آنان که پاکترین قلبها را دارند با این ارتباط مبدّل به سرافیم شده  به دیگر فرشتگان ملحق می شوند، و تنها انسان است که برای صهیون آسمانی کامل می نُماید (عبریان 12:23).

END OF DIVINE DARKNESS

«ستارۀ بزرگ برای هفت روز خواهد سوخت»

آیا این اشاره دارد به موجود زنده ای ستاره مانند، که احتمالا مؤنث است؟

 END OF DIVINE DARKNESS

END OF DIVINE DARKNESS

 

در قرن دوازدهم، سنت فرانسیس آسیزی (1226-1181) به مشاهده ی تجسم عیسی مسیح شهرت یافت. عیسی همچون یک سِراف در مقابل فرانسیس تجلی یافت، در حالیکه زخمهای میخ صلیبش با اشعه های نورانی بر بدنش شعله می کشید. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به بلاگ RISING COAST TO COAST AM، مطلب 20 دسامبر 2010، مراجعه کنید.

END OF DIVINE DARKNESS

این دیوارنگاره ها متعلق اند به کلیسای REDEMPTORIS MATER (مادر رستگاری بخش)، که درست پشت درهای ساختمان محل اقامت پاپ قرار دارد. این نمازخانه برای استفاده ی اختصاصی پاپ منظور شده است. سبک آن نمایشگر تصویرسازی الهام گرفته شده از سبک بیزانسی است، که پدیدار شدن تخت و عیسی را از میان معبری سرخ همچون آتش یا دروازه ی ستاره ای به تصویر می کشد. پیام نقش موزائیکی که مسیح را درست بالای تخت نشان می دهد کاملا واضح است.

END OF DIVINE DARKNESS

 

تخت، همان دروازه ی ستاره ای است.

END OF DIVINE DARKNESS

END OF DIVINE DARKNESS

23 فوریه 2013: در این عکس که بوسیله ی روزنامه ی واتیکان (L’Osservatore Romano) منتشر شده است، پاپ بندیکت شانزدهم (سمت راست تصویر)، پیام خود مشتمل بر خلوت گزینی روحانی به مدت یک هفته را در کلیسای مادر رستگاری بخش در واتیکان ایراد می کند.

END OF DIVINE DARKNESS

تجلی مسیح. او در میان ستاره ای با شش شعاع نور که پیکرش را در حصار خود گرفته اند، تجلی میکند. شش شعاع نور با شش بال سرافیم مطابقت دارد.

ابری که دو خورشید را پدیدار می کند

تجلی انسان ستاره ای بیانگر ابر و دو خورشیدی است که پدیدار می شوند.

این ابر، ابری درخشنده است که توسط عیسی در خلال «بزرگترین معجزه اش» یعنی تغییر شکل یافتن، نمایان می شود. در خلال این رویداد، عیسی به انسان ستاره ای تغییر شکل یافته و مجددا به حال اول باز میگردد.

هنر مسیحی عیسای تغییر شکل یافته را با پیکری ستاره مانند به تصویر می کشد. معبر دایره ای شکل پشت سرش اشاره دارد به «ابر»ی که در کتاب مقدس آمده است. این همان وسیله ی صعودش به آسمان و نیز وسیله ی بازگشت اوست.

دو خورشید، موسی و الیاس هستند، یعنی دو پسر صهیون، که در زمان تغییر شکل یافتن عیسی در جوارش پدیدار میگردند.

این دو، شاهدان مکاشفات (رویدادهای آخرالزمان) اند.

«آیا اینها را نمی شناسید؟… این دو، تدهین شدگانند، که در کنار سرور کل زمین ایستاده اند.» (زکریا 14-4:13). دو شاهدی که سوخت چراغهای دیگران را فراهم می آورند. (احتمالا اشاره دارد به روشن کردن چراغ دلها که پیشتر گفته شد-مترجم).

اینها عاملان آشکارسازی نهایی اند.

ظهورشان سبب زوزه کشیدن سگ عظیم الجثه در تمام طول شب خواهد شد. این همان سگ سیاه است، سگ شکاری جهنم، که تمام شب زوزه سر خواهد داد، زیرا با ظهور قاضی عیسی، راز غلبه بر مرگ و دستیابی به حیات جاودان بر همگان آشکار خواهد شد.

سپس کاهن بزرگ (پاپ اعظم) سرزمینش را تغییر خواهد داد.

بلی، جشنی گسترده به پا خواهد شد.

دوران ظلمت الهی سر خواهد آمد.

من

|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: پایان , دوران , ظلمت , سنت مَلکی , نوستراداموس , آخرین , پاپ , فرارسیدن , قیامت ,
تاریخ : جمعه 4 / 2 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه
«چند توصیف از انفجارات هسته ای در متون باستانی»
ضمن تشکر ویژه از آقای حسن عزیز برای ارائه پست قبلی یعنی «دانش هسته ای, انفجارها و رآکتورها در دوران باستان», که اینجانب را نیز واداشت تا ارائه گر چند متن از متون باستانی بشوم که واضحا نمایانگر انفجارات هسته ای باستانی هستند. اینها تنها بخشی از نشانه های یک وجه بزرگتر یعنی یک star war در گذشته های خیلی دور منظومه شمسی ما هستند که نه تنها روی سیاره زمین, بلکه حتی روی ماه و بیشتر سیارات دیگر منظومه شمسی منجمله ونوس و مریخ وجود دارند. گودالهای بزرگ و خیلی بزرگ زیادی در بیشتر نقاط کره زمین و منجمله ماه و….. وجود دارند.
http://s2.picofile.com/file/7727427953/OS_1.jpg
http://s3.picofile.com/file/7727429244/OS_2.jpg
نشانه هایی وجود دارند که کمربند سیاره ای مابین Mars و Jupiter در حقیقت یک سیاره ای در گذشته بوده که برای برخی دلایل منهدم شده است. حتی در متون کهن و باستانی هم نشانه های انفجارات نیمه هسته ای و هسته ای را میتوان یافت.
در واقع خیلی از گودالهای بزرگ روی سیاره زمین مربوط به انفجارات هسته ای باستانی اند. برای دهه ها, دانشمندان جاری در شگفتی بوده اند که چطور بعنوان مثال, یک شهاب سنگ باندازه کافی قدرتمند وجود داشته که توانسته گودال Barringer در Arizona (عکس زیر- سمت راستی) را ایجاد کند, طوریکه هیچ اثری از تکه های سنگ ذوب شده شهاب سنگ فرضی پیدا نیست, گودالی (عکس زیر – سمت راستی) با پهنای 1.2 کیلومتر و عمق 170 متر با لبه های به ارتفاع 45 متر, که بوسیله یک شهاب سنگ فرضی ایجاد شده, اما هیچ اثری از تکه های سنگ ذوب شده شهاب سنگ فرضی پیدا نیست, نه در داخل خود گودال, نه مایل ها دور از آن, و نه حتی صدها مایل دورتر از مرکز آن گودال(؟!؟!؟!) طوریکه انگار آن سنگ آسمانی فرضی مسبب بروز این گودال مذکور در هوا ناپدید شده باشد. و این داستان cover upئی است که البته برای مردم ساخته اند. مثل خیلی داستانهای cover up دیگر که برای مشاهدات واقعی UFOهای ETها برای مردم ساخته اند. و مثل بازهم داستانهای cover up دیگری که میتوان بازهم نام برد…..
http://s2.picofile.com/file/7727433010/OS_3.jpg
بعنوان مثال در کتاب «پیدایش» عهد عتیق از قسمت 1-19 تا 28-19.
بطور بسیار خلاصه اش:(( غروب همانروز وقتیکه آن دو فرشته به دروازه شهرسدوم(Sodom)رسيدند،لوط درآنجا نشسته بود. بمحض مشاهده آنها،ازجا برخاست وبه استقبالشان شتافت. آن دومرد ازلوط پرسيدند: «دراين شهر چندنفر قوم وخويش داری؟پسران و دختران ودامادان وهر کسی راکه داری ازاین شهر بيرون ببر. زيرا ما اين شهر را تماما ويران خواهيم کرد. فرياد عليه ظلم مردم این شهر بحضورخداوند رسيده و او مارا فرستاده است تا آنرا ويران کنيم.يكی ازآن دومرد به لوط گفت: «برای نجات جان خود فرارکنيد وبه پشت سرهم نگاه نكنيد. به کوهستان برويد،چون اگردردشت بمانيد مرگتان حتمی است(؟!؟! به کوهستان بروید؟! در دشت نمانید؟! زیرا کوهستان یارای جان پناه دادن در مقابل موج یک انفجار قوی یا بسیار قوی است, و نه یک دشت مسطح بدون جان پناه. غیر از این است؟!). آفتاب داشت طلوع میکردکه لوط وارد صوغر شد. آنگاه خداوند ازآسمان گوگرد مشتعل برسدوم وعموره بارانيد وآنها را با همه شهرها و دهات آن دشت وتمام سكنه ونباتات آن بكلی نابودکرد. اما زن لوط به پشت سرنگاه کرد و به ستونی از نمک مبدل گرديد (زن لوط بهر دلیلی که بوده در دشت یا شهر میماند و در اثر آن انفجار نیمه هسته ای یا هسته ای قوی که رخ داده به ستون نمک مبدل میشود). ابراهيم صبح زود برخاست و بسوی مكانی که در آنجا درحضورخداوند ايستاده بود،شتافت. او بسوی شهر های سدوم وعموره و آن دشت نظر انداخت و ديد که اينک دود از آن شهرها چون دود کوره بالامی رود.))
http://s2.picofile.com/file/7727433438/OS_4.jpg
http://s3.picofile.com/file/7727434187/OS_5.jpg
http://s3.picofile.com/file/7727434836/OS_6.jpg
http://s3.picofile.com/file/7727435585/OS_7.jpg
و نمونه های دیگر را میتوان در متون کهن هندوستان یافت.
مثلا در اشعار حماسی Mahabharata و Ramayana که بهترین توصیف از یک جنگ اتمی باستانی را ارائه میدهد: ((……(آن یک) جسم پرتاب شده منفرد بود, پر شده با تمام قدرت عالم. یک ستون گداخته از دود و آتش, باندازه روشنائی هزار خورشید, برخاسته در تمام شکوه و جلالش….. آن یک اسلحه ناشناخته بود, آذرخش آهنین, پیغام آور غول پیکر مرگ, که تمامی نژاد Vrishnis و Andhakas را به خاکستر کشانید….. اجساد بطرز خیلی سختی سوخته بودند طوریکه غیرقابل شناختن بودند. موها و ناخن ها ریخته بودند; کوزه ها بدون هیچ علت ظاهری شکستند, و رنگ پرندگان بسوی سفیدی گرائید…. پس از چند ساعت, تمام خواربار نیز آلوده شدند…. برای فرار از این آتش, سربازان خودشان را در آب و نهر می انداختند تا خودشان و تجهیزاتشان را بشورند.))
همچنین باز هم نوشته شده که:((…… وقتیکه خداوند Rama بوسیله «ارتشی از میمون ها»(؟! شاید حتما نژادی از میمونهای دارای تمدن در گذشته های دور سیاره زمین زیست میکرده اند) تهدید شده بود, او(he) «تیری جادوئی» را وارد عمل کرد. این تیر جادوئی, شعله ای از احتراق «قویتر از گرمای صدها هزار خورشید» تولید کرد, که همه چیز را به غبار تبدیل کرد. موهای نجات یافتگان از مرگ, ریخته بود, ناخن هایشان فروریخته بود.))
همچنین باز در Mahabharata توصیفی از یک جنگ اتمی دیگر وجود دارد که در آن, بهArjuna یک «اسلحه آسمانی» داده میشود که او نمیتواند آنرا دربرابر انسانها بکار ببرد «چونکه ممکن است جهان را نابود کند», اما میتواند آنرا در برابر «هر دشمنی که انسان نیست» استفاده کند.
یک محقق بنام David Davenport حدود 12 سال را صرف مطالعه متون باستانی هندو و مدارک سایت باستانی Mohenjo-Daro نمود, و در 1996 اعلان داشت که آن شهر باستانی بطور یکباره و فورا در حدود 2000 BC منهدم شده است. ویرانه های شهر مذکور, آشکار کننده مرکز یک انفجار هستند. در این مکان, همه چیز کریستالی(بلوری), گداخته شده یا ذوب شده است. 55 متر از مرکز انفجار, آجرها فقط در یک سمتشان ذوب شده بودند که این خودش نمایانگر یک انفجار است….. و این چنین دست اتفاق مرموز مهیب باستانی در Mahabharata ثبت شده است:((……دود سفید داغ که هزاران بار روشن تر از خورشید بود در درخشندگی بیکرانش به هوا برخاست و آن شهر را به خاکستر کشانید. آبها جوشیدند…. اسبها و ارابه های جنگی سوختند…. اجساد مردگان بوسیله گرمای وحشتناک بطرز شدیدی آسیب دیدند طوریکه دیگر شبیه انسان بنظر نمیرسیدند……))
http://s3.picofile.com/file/7727436020/OS_8.jpg
و در پایان, لطفا به یکی از قدیمی ترین شرح وقایع تاریخی هندوستان, ذکر شده در کتاب Dzyan نیز توجه بفرمائید: ((….جدائی, نتوانست صلح و آرامش را به این مردم بیاورد و سرانجام خشم شان به نقطه ای رسید که حاکم شهر اصلی با خودش شماری کوچک از جنگجویانش را برداشت و در یک وسیله حمل و نقل فلزی درخشان بزرگ جثه به سوی هوا برخاستند. حال آنکه گروههای زیادی از شهر دشمنانشان وجود داشتند, آنها یک نیزه درخشان بزرگ که در پرتویی از نور سوار بود پرتاب کردند. آن نیزه درخشان در آن شهر دشمنانشان منفجر شد, با یک گوی عظیم از شعله ای که تا به آسمانها, تقریبا تا به ستاره ها پرتاب شد. تمام آنهایی که در آن شهر بودند بطرز وحشتناکی سوختند و حتی آنهایی که در آن شهر نبودند – اما نزدیک بودند – همچنین سوختند. آنهایی که بسوی آن نیزه درخشان و آن گوی آتش عظیم نگریستند, از آن پس برای همیشه کور شدند. آنهائیکه پای پیاده وارد آن شهر شدند, مریض شدند و مردند. حتی گرد و غبار آن شهر, زهرآلود بود, همچنین نهرهایی که از درون آن شهر جاری بودند. هیچ فردی جرات نمیکرد تا نزدیک آنجا شود, و آنجا بتدریج در گرد و خاک فرو رفت و بتوسط افراد به فراموشی سپرده شد. وقتیکه حاکم دید که چه کاری با مردم خودش انجام داده است, بدرون کاخ خودش گوشه نشین شد و هیچ فردی را برای ملاقات نمی پذیرفت. سپس, حاکم بدور خودش آن سربازانی را که مانده بودند, و همسران و فرزندانشان را, جمع کرد و آنها همگی سوار وسیله های حمل و نقل پرنده شان شدند و یکی پس از دیگری به آسمان برخاستند و به دوردست در آسمان پرواز کردند. هیچ کدام از آنها دیگر بازنگشتند.))
پ . ن : با تشکر فراوان از هادی عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب

|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: انفجارات هسته ای , متون باستانی ,
تاریخ : جمعه 4 / 2 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه

ادعا میکند که میتواند پرده از راز موجود فرازمینی بسیار کوچکی که در شیلی یافت شده است رو بردارد. بر اساس شواهد مستند، چندین سال پیش یک موجود بیگانه بسیار کوچک، در حوالی بیابان آراکامای شیلی یافت شد. وقتی میگوییم کوچک، در مورد ۶ اینچ از سر تا پا که کل قامت این موجود فرازمینی است صحبت می‌کنیم.

r-ATACAMAHUMANOID-large570
این تصویر ممکن است شما رو به اشتباه بیندازد، اما عکس بعدی کاملاً مشخص است که طول قامت آن فقط ۶ اینچ است.
در فیلمی به نام Sirius، فناوری انرژی‌های جایگزینی که موجودات فضایی توسط آن تونستند از سیاره خودشون به زمین سفر کنند و این فاصله رو به راحتی طی کنند مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.
اگر همچنین چیزی درست باشد، حتماً این سؤال قدیمی که انسان‌ها در جهان تنها بوده‌اند یا نه پاسخ داده میشود.
اهمیت این فیلم در Steven Greer پزشک سابق اورژانس است نهفته است. او فعالانه به دنبال راهی بوده که دولت امریکا را وادار به افشای اطلاعات درباره واقعیت موجودات فضایی کند. اطلاعاتی که همواره مقامات تاکید کرده‌اند که اصلاً وجود ندارد.
atacamahumanoidtiny
در فیلم sirius مستندی در مورد DNA موجودات فضایی نشان داده می شود که بسیار شبیه به DNA انسان است اما سکانس (طبقه بندی) DNA آن‌ها کاملاً نا شناخته است.
عکس‌برداری اشعه ایکس از این موجود ریز همچنین از ساختار درونی بدن او پرده برمی‌دارد.
این فیلم آخرین تلاش‌های Greer برای پرده برداشتن از این راز احتمالی از بازدیدکنندگان از سیاره ماست.
در سال ۱۹۹۳، Greer با افشاگری‌اش، دولت را تحت فشار گذاشت تا اطلاعاتی که در مورد موجودات فرازمینی و بشقاب پرنده‌ها و همچنین اطلاعاتی را که در مورد انرژی فوق پیشرفته و متد شتاب گیری بشقاب پرنده‌ها دارند را علنی کنند.
http://ufolove.files.wordpress.com/2013/04/chilealienaliensetufoufossightingsightingstopsecretchinarussiahackersblackhatphilplaitbadastronomerstevengreersiriusdnabiology2013april.jpg?w=560
Greer افزود: آنچه مردم نیاز دارند بفهمند پنهان‌کاری دولت در مورد تکنولوژی بشقاب پرنده‌ها و موجودات فرازمینی باهوش است، چون مقامات چنان منفعت مالی از آن می‌برند که حاضر نیستند ما از حقیقت آن با خبر بشویم.
Greer همچنین ادعا کرد که در این ۱۰۰ سال اخیر علوم پیشرفته و تکنولوژی شناخته شده و میتونه مورد استفاده همه مردم دنیا قرار بگیرد.

این بزرگ‌ترین داستانی است که هرگز گفته نشده. وقتی مردم بفهمند که پروژه های طبقه بندی شده است ، فهمیدند که بشقاب پرنده‌ها چطور عمل می‌کنند، تشخیص خواهند داد که ما دیگر نیازی به نفت، زغال سنگ و انرژی هسته ای نداریم، این حقیقتی است که مثل یک راز باقیمانده است .

|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
موضوعات مرتبط: یوفوها و بیگانگان , ,
برچسب‌ها: بیگانه انسان نما , شیلی , شکار , دوربین ,
تاریخ : شنبه 20 / 1 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه

به تازگي از آرشيو دانشگاه ايلينويز تصويري متعلق به يك موميائي كشف شده در سال 1972 در پرو بدست آمده است كه با توجه به مسائل طرح شده در سالهاي اخير سوالهاي زيادي را در ذهن ايجاد ميكند، گفته ميشود اين موميائي در يك موزه خصوصي در Arequipa پرو نگه داري ميشده و بازديد كنندگاني كه از طرف اين دانشگاه اعزام شده بودند اين تصوير را تهيه كرده اند.

Ancient Extraterrestrial Mummy?

مطابق ركورد دانشگاه اين موميائي توسط گروهي از مردم محلي كه گمان ميبردند مقابر مربوط به قوم اينكا را يافته اند كشف شده بوده است، محل اين كشف غاري با دهانه بسيار مرتفع در نزديكي Tres Cruces بوده و ديواره هاي غار با تصاويري از مارها پرنده كه در آسمان منهدم شده و به داخل رودخانه فرو ميافتاده اند تزئين شده بوده است.

اين موزه خصوصي در سال 1996 بعد از اينكه تمامي اشياء با ارزش آن توسط گروهي ناشناس به سرقت برده شده به آتش كشيده شده است.


|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: كشف موميايي , بيگانه , فضايي , پرو ,
تاریخ : شنبه 20 / 1 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه

خلفای اموی و عباسی در سركوب تكنولوژی ساخت قالیچه های پرنده نقش اساسی را ایفا كردند
نیما ملك محمدی – قرن ها پس از آن كه قالیچه های پرنده تنها یك افسانه هزار و یك شبی تصور می شد، هنری بك، كاشف فرانسوی، شواهد مستند از وجود قالیچه های پرنده در ایران یافته است.

هنری بك در سرداب های زیرزمینی قلعه الموت، در نزدیكی دریای خزر، طومارهایی یافته است كه شواهد جدیدی در مورد قالیچه های پرنده به دست می دهد.این طومارها كه به طرز خارق العاده ای سالم مانده اند، در اوایل قرن سیزدهم میلادی توسط یك محقق یهودی به نام اسحاق بن شریره نوشته شده است.

پس از آن كه پروفسور جی. دی . سپتیموس، زبان شناس مشهور، این متون را از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه كرد، این دست نوشته ها باعث جنجال های زیادی در جامعه علمی جهان شدند. مدت كوتاهی پس از انتشار ترجمه این متون، كنفرانسی با حضور كارشناسان برجسته بین المللی در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی لندن برگزار شد. بسیاری از مورخان با حمله به بك، این دست نوشته ها را جعلی خواندن. اما پروفسور سپتیموس كه به خاطر عدم شركت بك در این كنفرانس به خاطر تولد فرزندش دفاع از او را به عهده داشت، گفت كه این متون باید به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرند.

قدمت این دست نوشته ها اكنون در انستیتوی لئوناردو داوینچی شهر تریست، به كم روش رادیو كربن در حال تعیین است.

بنا بر نوشته های بن شریره، حكام مسلمان متعصب آن زمان قالیچه های پرنده را وسیله ای شیطانی می دانسته اند و به همین خاطر دانش و سازندگان آن را سركوب كرده اند و ردپای آن را از تاریخ به دقت پاك كرده اند.هر چند قالیچه های پرنده تا اواخر قرن سیزدهم میلادی بافته و فروخته می شده اند، اما استفاده از آن در انحصار افراد خاصی بوده است.

بنابر یادداشت های بن شریره، نخستین اشارات به قالیچه های باستانی در دو متن باستانی صورت گرفته است. یكی از این كتاب ها، مجموعه ای از ضرب المثل ها است كه توسط شامشاد، وزیر نبوكدنزر پادشاه بابلی جمع آوری شده است و منبع دیگر، مجموعه ای از گفتگوهای باستانی است كه توسط شخصی به نام ژوزفوس نگاشته شده است.

بر اساس نوشته های بن شریره، قالیچه های پرنده ای كه می توانستند چند متر بر فراز زمین شناور باشند، نخستین بار توسط كیمیاگران و صنعت گران دربار ملكه صبا ساخته شد و ملكه صبا آن را به نشانه عشق خود برای حضرت سلیمان فرستاد. اما وقتی ملكه صبا خبر برخورد سرد حضرت سلیمان را با هدیه اش شنید، دل شكسته شد و صنعت گران خود را از دربار بیرون كرد. این صنعت گران در نهایت در ناحیه بین النهرین و در نزدیكی شهر بغداد ساكن شدند و كسب و كار خود را ادامه دادند.

بن شریره در یادداشت های خود به توضیح چگونگی كار این قالیچه های پرنده می پردازد، اما متأسفانه اكثر اصطلاحات و عبارات فنی به كار رفته در این قسمت قابل فهم نیست. اما از قسمت های قابل خواندن متن چنین بر می آید كه قالیچه های پرنده هم مانند قالیچه های معمولی روی دار بافته می شده اند و تفاوت آنها با قالیچه های معمولی در مرحله رنگرزی بوده است. صنعتگران دربار ملكه صبا گل مخصوصی «به دست آمده از چشمه های كوهستان» كشف كرده بودند كه هنگامی كه در معرض حرارت شدید، «داغ تر از آتش حلقه هفتم جهنم» در ظرفی محتوی روغن یونانی قرار می گرفت، خاصیت ضد مغناطیسی پیدا می كرد. با توجه به مغناطیس بودن كره زمین، وجود میلیون ها محور مغناطیسی كه از قطب جنوب تا قطب شمال كشیده شده اند، قالیچه هایی كه الیافشان به این گل آغشته می شد می توانستند از سطح زمین فاصله بگیرند. این فاصله با توجه به غلظت و میزان گل به كار رفته، از یك متر تا چند ده متر می رسید. محورهای مغناطیسی مانند ریل های هوایی عمل می كردند و قالیچه می توانست در امتداد این محورها پیش رود.

براساس یادداشت های بن شریره، كتابخانه اسكندریه تعداد زیادی از این قالیچه های پرنده را در اختیار داشته است و آن را برای گردش میان قفسه های مملو از پاپیروس كتابخانه، در اختیار مراجعه كنندگان به كتابخانه می گذاشته است. این كتابخانه كه در یك زیگورات قرار داشته است، بیش از 40 هزار طومار خطی در اختیار داشته است كه توسط سیصد نسل از كاتبان نگاشته شده بود. سقف این كتابخانه آن قدر بلند بوده است كه بسیاری از مراجعه كنندگان ترجیح می داده اند به حالت شناور در هوا و روی قالیچه های پرنده مطالعه كند. براساس یادداشت های بن شریره، ساخت قالیچه های پرنده در سرزمین های اسلامی به دو دلیل سركوب شد.

نخست این كه حكام متعصب مسلمان می گفتند بشر قرار نیست پرواز كند و قالیچه های پرنده باعث به هم خوردن نظم امور می شوند. دلیل دوم بیشتر اقتصادی بود. بسیاری از اشراف و ثروتمندان عرب ثروت خود را مدیون گله های شتر و اسب خود بودند و دلشان نمی خواست چند صنعتگر فقیر و بی چیز با ساخت قالیچه های پرنده كسب و كار آنها را نابود كنند.

قالیچه های پرنده در زمان حكومت خلفای اموی و عباسی به شدت سركوب شدند و در نهایت در سال 1226 میلادی و با حمله مغول به آسیای مركزی، در هرات و بلخ و بخارا حمام خون به راه افتاد. مغول در جریان غارت و تاراج خود، چند قالیچه پرنده هم پیدا كردند و هنگامی كه مردی به آنها گفت این قالیچه ها تیزروتر از اسب های پاكوتاه مغول هستند، چنگیرخان چنان از این توهین برآشفته شد كه سر مرد را از تنش جدا كرد و دستور داد تمام قالیچه های پرنده قلمروی وسیعش را جمع آوری و نابود كنند.

تبیان


|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: كشف , شواهد , مستند , وجود , قالیچه پرنده , ایران ,

آخرین مطالب

/