مصاحبه با حسین پیروزی در رابطه با پرونده ی یوفوهای شهریور 55 تهران
اخرین اخبار و مدارک از بیگانگان فرازمینی و عجایب شگفت انگیز گوشه و کنار دنیا
تاریخ : دو شنبه 6 / 3 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

ماجرای آن شب چطور آغاز شد؟


 

شب 29 شهریور حدود ساعت 5/10 شب بود که خانمی با برج مراقبت که من آن شب مسئول آن بودم تماس گرفت و با دلهره اعلام کرد که یک شئ نورانی که مانند پروانه ماشین 8 پره و 4 پره می شود روی خانه مان آمده و نورهای عجیب و غریبی دارد.خانه آن خانم در خیابان شریعتی فعلی بود.من قضیه را جدی نگرفتم و از آن خانم تشکر کردم.چند دقیقه بعد خانم دیگری و بعد از آن آقایی از شمیران تماس گرفتند و همین حرف ها را تکرار کردند.من خودم دوربین را برداشتم و به بالکن رفتم و آن وقت بود که شئ نورانی را در آسمان دیدم و در همان نگاه اول فهمیدم که نمی تواتد هواپیما باشد.


 

شیئی که دیدید به چه شکلی بود؟


 

نورش مثل لامپ فلورسنت بود.وسط آن نور قرمز چشمک می زد و دو طرف آن نور آبی دیده می شد.رنگ آبی آن بسیار خیره کننده بود.درهمان حالی که نگاهش می کردم شبیه به ماهی حلوایی به رنگ سرخ آتشی شد.بعد هم به شکل های مختاف مثل ستاره دریایی و یا دایره و با رنگ های نارنجی،زرد،سبز و بنفش دیده شد.یک لحظه بعد هم ناپدید شد که ناگهان متوجه شدم از شمال تهران به طرف جنوبی ترین نقطه تهران رفته است.آنقدر به سرعت جا به جا می شد که نمی توانستیم حرکت آن را ببینیم.به طوری که در ابتدا به همراه همکارانم فکر کردیم که دو یا سه جسم هستند.اما بعد متوجه شدیم یک جسم بزرگ و سریع است.مدتی بعد روی کوه های بی بی شهربانو ثابت ایستاد.


 

می توانید ابعادش را توصیف کنید؟


 

از فرودگاه مهرآباد که من نگاه می کردم تقریبا شمال شرق تهران بود اما آن چنان نورش زیاد بود که نشخیص اندازه دقیق آن غیر ممکن بود.مثل ماشینی که با نور بالا از رو به رو می آید و در ابتدا نمی توان اندازه آن را تسخیص داد.با اینکه ارتفاعش مدام تغییر می کرد ولی فکر می کنم طولش 20 متر بود.
بعد از آنکه متوجه شدید هواپیما نیست چه کار کردید؟


 

همان موقع موضوع را به مسئول پایگاه نیروی هوایی که در آن شب تیمسار یوسفی بود اطلاع دادم.تیمسار هم ابتدا فکر می کرد من قصد شوخی دارم ولی بعد از آنکه متوجه شد قضیه جدی است فورا دستور داد یک فانتوم F-4 از پایگاه آماده باش آن شب که پایگاه شاهرخی همدان (نوژه فعلی) بود،برای شناسایی بلند شود.خلبان عزیزخانی به علاوه یک خلبان دیگر با فانتوم اول پرواز کردند.ما در ابتدا فکر می کردیم ارتفاع این شئ 5هزار تا 6هزار پا است.ولی خلبان اعلام کرد که شئ در ارتفاع سی هزار پایی قرار دارد.موضوع دیگر آن بود که خلبان اعلام کرد که روی دو موج UHF و VHF خود و روی فرکانس اضطراری صدای بنگ بنگ که ما به آن Emergency Squash می گوییم را دریافت می کند که هیچ وقت این امر برای ما ممکن نبوده است.همان شب این مساله توسط دو هواپیمای Swiss Air و Luft Hansa هم گزارش شده بود.فانتوم ما با آنکه سرعتی حدود سرعت صوت داشت ولی نمی توانست به این شئ نورانی برسد.با کمی نزدیک شدن فانتوم به این شئ تمامی دستگاه های ناوبری و دفاعی آن از کار می افتاد و سیستم ارتباطی آن هم دچار اختلال می شد.بعد از تایید خلبان عزیزخانی که این شئ هواپیما نیست و یک شئ خارجی است فانتوم دوم هم از پایگاه شاهرخی پرواز کرد که خلبان اصلی آن سرگرد جعفری بود.


 

خلبان ها این شئ را چگونه توصیف می کردند؟


 

خلبان ها هم با چشم غیر مسلح می توانستند آن را ببینند.با همان رنگ های آبی،قرمز،نارنجی.اما آن طور که خلبان ها گزارش کردند روی رادار هواپیما هم هیچ اثری باقی نمی گذاسته است.سرعت این جسم به قدری زیاد بود که آنها با حدود سرعت صوت نمی توانستند زیاد به آن نزدیک شوند.چیزی که ما حدس می زدیم این بود که سرعت این شئ چند برابر سرعت صوت است.


 

تا انتهای ماجرا هر دو فانتوم حضور داشتند؟


 

نه.بعد از گذشتن مدتی از شناسایی و بعد از آنکه خلبان جعفری هم حرف ما را تایید کرد تصمیم گرفته شد که خلبان عزیزخانی به علت کم بودن بنزین به پایگاه شاهرخی برگردد و خفاش2(فانتوم سرگرد جعفری)شناسایی را ادامه دهد.سیستم های ناوبری فانتوم خلبان جعفری هم از کار افتاده بود و خلبان جعفری هم روی فرکانس 5/121 (فرکانس اضطراری) صدای بنگ بنگ را می شنید.ناگهان متوجه شدیم که جسم دومی از جسم اول جدا شده است.جسم دوم بسیار نورانی بود.نور بسیار شدیدی داشت و به سمت هواپیما حرکت کرد.ارتباط رادیویی سرگرد جعفری برای مدتی با ما قطع شده بود.جسم اصلی هم به صورت ثابت روی کوه های بیبی شهربانو ایستاده بود.خلبان جعفری بعد از مدتی برای ما تعریف کرد که وقتی از روی مهرآباد گذشته است شئ دوم بالای سرش بوده است.آن موقع جعفری سرعتش را کم می کند تا شئ نورانی جلویش بیفتد و آن را روی باغ های کرج با موشک بزند.اما بعد از برگشت به ما گفت قبل از آنکه کاری بکنم شئ نورانی خودش 100 متر جلوتر از هواپیما ایستاد.مثل آنکه مرا تله پاتی می کرد و فکر مرا می خواند.می خواستم شلیک کنم که دیدم دستگاه ها عمل نمی کنند.حتی ارتباط رادیویی بین من و خلبان دیگر هم مختل شده بود.با اشاره به خلبان دوم فهماندم که Eject کنیم.یعنی از هواپیما بیرون بپریم.به خاطر آنکه قصد هدف قرار دادنش را داشتیم می ترسیدیم به ما حمله کند.جالب آن است که دستگاه Eject هم که کاملا مکانیکی است و الکترونیکی نیست از کار افتاده بود.


 

سیستم Eject اصلا ارتباطی با سیستم الکترونیکی هواپیما ندارد؟


 

نه.Eject یک سیستم کاملا مکانیکی در هواپیما است.6موشک زیر صندلی خلبان قرار دارند که در کمتر از 8/0 ثانیه خلبان را 50 متر به بیرون پرتاب می کنند.تعجب خلبان هم همین بود که این سیستم هم که هیچ ارتباط الکترونیکی با هواپیما ندارد از کار افتاده بوده است.یادم می آید خلبان جعفری در جلسه ای گفته بود در آن موقع که سیستم Eject هم عمل نکرد با خودم گفتم خدایا با این همه تکنولوژی که به ما دادی هیچ کاری نمی توانیم در این وضعیت بکنیم!
بعد چه اتفاقی افتاد؟


 

شئ نورانی به تعقیب فانتوم پرداخت.حتی وقتی شئ نورانی و فانتوم از روی فرودگاه مهرآباد رد شدند یک لحظه(مانند فلاش)برق مهرآباد قطع و وصل شد.بعد ها فهمیدیم که اشکالی در سیستم برقی مهرآباد وجود نداشته است و سازمان برق منطقه ای هم پالس ثبت کرده است.بعد از این تعقیب و گریز شئ نورانی دوم به سمت ساوه رفت و با دور شدن آن سیستم رادیویی فانتوم دوباره وصل شد.آن موقع بود که خلبان جعفری اعلام کرد که شئ نورانی که من را تعقیب می کرد بسیار وحشتناک بود اما گویا فقط می خواست زهر چشمی به ما نشان دهد.اگر اجازه می دهید دیگر به پر و پایش نپیچیم و به پایپاه شاهرخی برگردیم.


 

تیمسار یوسفی که مکالمه را میشنید در همان موقع گفت که چون احتمال دارد تا پایگاه شاهرخی همدان به شما حمله کند می توانید در مهرآباد فرود بیایید.چند دقیقه بعد خلبان جعفری اعلام کرد که شئ نورانی دوم به سمت شئ نورانی اصلی رفته و دوباره داخل آن شده است.بعد هم چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که جعفری با فریاد اعلام کرد که شئ دوم دوباره از شئ اصلی جدا شده و به طرف زمین می آید.ما هم در آن موقع یک هاله نورانی را که به طرف زمین می آمد را دیدیم.جسم نورانی روی زمین نشست.سه مایلی جنوب پالایشگاه تهران.خلبان جعفری گفت که نور این شئ آن قدر زیاد است که من از این ارتفاع می توانم سنگ ریزه های بیابان را ببینم.شئ اصلی هم بالای سر جسم دوم مرتب دور می زد.  


 

سعی نکردید به جسم دوم که روی زمین بود نزدیک شوید؟


 

تیمسار یوسفی همان موقع به جعفری گفت که امتحان کند که می تواند به آن نزدیک شود یا نه.سرگرد جعفری با فانتوم به سمت جسم دوم شیرجه اما به گفته خودش در 10 مایلی جسم دوم چنان هواپیما دچار لرزش شد که نتوانسته بود به آن نزدیک شود.ما به کلانتری شهرری و ژاندارمری اطلاع دادیم.چندین نفر از مردم هم با مهرآباد تماس گرفتند و این قضیه را گزارش دادند.در همان موقع متوجه شدیم که جسم اصلی رفت و در آسمان ناپدید شد.اما ماموران پلیس و هیچ کس دیگر بعد از رسیدن به محل اثری از جسم دوم پیدا نکردند.


 

روز بعد هم معلوم نشد چه بر سر شئ نورانی دوم آمده است؟


 

 نه،فقط به مدت یک هفته تا ده روز در یک نوار 40 کیلومتری از روده شور تا دوشان تپه هر روز یک تا دو ساعت روی فرکانس اضطراری (5/125) صدای بنگ بنگ شنیده می شد.


 

درباره این فرکانس و صدای بنگ بنگ توضیح می دهید؟


 

وقتی مثلا سانحه ای برای یک هواپیما پیش می آید جعبه سیاه آن که حاوی اطلاعات مهمی است از هواپیما به بیرون پرتاب می شود.این جعبه در مقابل گرما و سرمای شدید بسیار مقاوم است.بعد از پرتاب به صورت اتوماتیک جعبه سیاه روشن می شود و روی همین فرکانس که معروف به فرکانس اضطراری است صدای بنگ بنگ شنیده می شود تا مسئولان با جستجوی صدا بالاخره جعبه سیاه را پیدا کنند.


 

در مدت این 10 روز منبع این صدا پیدا نشد؟


 

نه،چندین بار ماموران صدا را جستجو کردند.تا منبع صدا هم می رسیدند اما بعد از کندن زمین هیچ چیزی پیدا نمی کردند.


 

اتفاقات آن شب چقدر طول کشید؟


 

از 5/10 شب تا 4 صبح،بیشتر از 5 ساعت.


 

این جسم در رادار مهرآباد هم ثبت شد؟


 

نه،چند روز بود که رادار مهرآباد خراب بود.اما رادار فانتوم برای چند لحظه آن را ثبت کرد.


 

گفته می شود که بینایی خلبان جعفری بعد از این حادثه دچار مشکل شده بود شما خبری از این مورد دارید؟


 

من در مورد بینایی خلبان جعفری اطلاعی ندارم ولی برای چند وقتی هم خلبان جعفری هم خلبان عزیزخانی اجازه پرواز نداشتند.حتی گاهی که یک ستاره می دیدند تصور می کردند که همان شئ دوباره برگشته است.خود من بعد از تمام شدن آن حادثه به مدت 54 ساعت نخوابیدم.تا می خواستم بخوابم با تصویری از آن شئ از خواب می پریدم.


 

مثل آنکه فیلم این حادثه هم بازسازی شده است...


 

بله،بعد از انقلاب در شبکه دو و با کمک آقای میر فخرایی در گروه دانش با توجه به مشاهدات ما و با استفاده از همان کادر فرودگاه و خلبان عزیزخانی و جعفری فیلم این مشاهده بازسازی شد که بسیار شبیه واقعیت شده است که فکر کنم اکنون در آرشیو صدا و سیما هم موجود است.


 

مجموعا چند نفر شاهد این یوفوها بودند؟


 

به جز مردم عادی که با برج تماس می گرفتند تیم 16 نفره برج مراقبت که همگی دارای تحصیلات عالی هستند شاهد این ماجرا بودند.علاوه بر آنها مشاهدات چهار خلبان (دو خلبان در هر فانتوم) یکی از دلایل اعتبار این مشاهده است.


 

مجموعه این حرف های شما به این معنی است که شما اعتقاد دارید که این موجودات فضایی هستند؟


 

بله،من اعتقاد راسخ دارم که آنها موجوداتی ماورایی هستند که خیلی از ما هوشمندترند.آنها به کار ما نظارت می کنند اما ما را قابل ندانسته اند تا با ما ارتباط برقرار کنند.


 

ما وقتی می توانیم یک مساله را ماورا طبیعی فرض کنیم که هیچ توجیه علمی برای آنها پیدا نشود.آیا این مساله نمی تواند یک تکنولوژی سری متعلق به برخی کشورهای خاص باشد؟


 

وقتی می گویند میلیونها خورشید در کهکشان راه شیری وجود دارد پس حتما کرات دیگری هم می تواند وجود داشته باشد که در آن موجوداتی زنده باشند.نمی شود که ما بگوییم فقط ما در این زمین زنده هستیم و هیچ موجود هوشمند و زنده دیگری وجود ندارد.


 

می خواهم بگویم فکر نمی کنید بعضی از اشیا نورانی که اخیرا دیده شده ممکن است ماهواره های جاسوسی یا هر چیز دیگری باشد که به شکل شئ نورانی دیده شده است؟


 

احتمال آن وجود دارد.بعد از همین قضیه هم عده ای تا مدت ها در کیسه های پلاستیکی شمع روشن می کردند و آنها را با استفاده از گازی سبک به هوا می فرستادند و عده ای فکر می کردند بشقاب پرنده دیده اند.اما تمام این موضوعات را با تمام تحصیلاتی که داشتم و اطلاعات فنی که دارم وجود بشقاب پرنده ها را نفی نمی کنم و فکر می کنم در کرات دیگر موجوداتی وجود دارند.این اعتقاد شخصی من است و البته هیچ دلیل علمی برای آن ندارم.


 

این ها چیز هایی است که من با چشم خودم دیدم.فانتومی که تمام سیستم های ناوبری و دفاعی اش را از دست می دهد و دوباره به دست می آورد در اثر چه چیزی می تواند باشد؟آنها بسیار از ما هوشمند تر هستند و درباره ما تحقیق می کنند.


 

همان شب 45 دقیقه بهد که ماجرای تهران تمام شد این شئ نورانی در کشور پرتغال هم دیده شد.آنها با سرعتی چندین برابر صوت در حال رفت و آمد هستند.



|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: یوفوها و بیگانگان , ,
برچسب‌ها: یوفو ها در ایران , یوفوها در تهران , مشاهده یوفو ها در ایران , مصاحبه با حسین پیروزی در رابطه با پرونده ی یوفوهای شهریور 55 تهران ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/